فراخوان: خودباوري، مهرورزي، خردورزي
بسمه تعالي
فراخوان: خودباوري، مهرورزي، خردورزي
(بامداد زندگي)درسايه سار كلام مقام معظم رهبري)دام ظله العالي)
مقدمه :
با گراميداشت سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني كه در جوار بارگاه ملكوتي امام،هشتم علي ابن موسي الرضا(ع)با بيان تاريخي خود، رهنمودهاي ويژه ي براي امسال مقرر فرمودند: در اين مقاله سعي شده است . با تبرك جستن از كلام امير بيان مولاي متقيان علي (ع):بوقت ضرورت هركس كه با نداي رهبرش، بيدار نشود؟ به ناگاه با ضربه دشمن از خواب غفلت خواهد پريد، ...
برداشت هايي را تقديم مخاطبين ارجمند نمايم:.افرادوگروهائي كه كار فكري مي كنند. يعني كسانيكه محدود وايستا نيستند. زمان و موقعيت كشورشان و خودشان و مسائلي را كه در آن مطرح است. و لزوم تحول و پيشرفت را تشخيص مي دهند.و متوجه تهديد اقتصادي دشمن، كه از پيچيده ترين تهديدها و داراي قاعده هاي متنوعي است، چيرگي فرهنگي،ايجاد بحران سياسي،وهم تمهيد مقدمه براي تعرض به منافع ومنابع ملي،را كه در متن خود دنبال مي كند.آگاهند.وبه همان شدت مورد ارزيابي و سنجش قرار داده ودر جامعه تبيين مي كنند. وارتباطي بين ارائه طريق معظم له وضرورتها واهداف حال و آينده را سخت درك مي كنند. وبه مسئوليت آشكار خود واقفند.
همچنانكه روشن است تعهد ومسئوليت اجتماعي :تكيه بر اصالتهاي خويشتن:
- با فكرخود انديشيدن، با چشم خود ديدن، با زبان خود گفتن، با قلم خود نوشتن، با دستهاي خود گره باز كردن، با پاي خود پيمودن راه، دقيقا فضيلت در شناخت امري است. كه بدان معتقديم ....
- دشمن تجربه كرده است كه تا ملت ايران براي خود شخصيتي قائل است. نفوذ در او ساده نيست. ايمان، فرهنگش و تاريخش، براي او يك رسميت، تعصب واحساس خاص ايجاد كرده است. دشمن ناچار است، براي رسوخ در او، بايد از ايمان،فرهنگش، تاريخش، رسميتش، تعصبش و احساسش ،بيگانه نمايدوجدايش كند.
اينجاست كه جهت گيري مثبت "از نگاه رهبري، باعث مي شودكه ازاحساس ضعف و رخوت واحيانا غفلت، جلوگيريكرده و رهيافت صعودرا به قله هاي افتخار را موجب مي شود.
- امروز درهيچ مخيله اي نمي گنجد. كه بتوان فرهنگ ارزشمداري ومعنويت را ازانقلاب اسلامي بتوان جدا كرد،همانطور كه نمي توان از آمريكا و غرب روحيه استكباري و استعمارگري و فزون خواهي را گرفت
-همانگونه كه اين ملت توانست از نظر معنوي و فرهنگي به يك جامعه اصيل، سازنده، ارزشگرا، تأثيرگذار و خلاق تبديل شود...
-از نظر مادي هم مي تواند با بهره بردن و برداشت مدبرانه از منابع انساني و مادي، تبديل به يك ملت پيشرو ، برخوردار از رفاه اقتصادي و اجتماعي باشد. در تاريخ جوامع، ضربه ناشي از تغيير در منبع و ميزان ثروت همواره از هر ضربه ديگري شديدتر و موثرتر بوده است. و بسيار اتفاق افتاده است كه هر گونه بحران در صنعت و تحول در نظم اجتماعي نشأت و ريشه گرفته از متغييرهاي تابع منبع و ميزان ثروت بوده است.
-وجود پيشرفت هاي استثنايي و برجسته پيشين در كشور بر اساس جنبه جذاب كايزماتيك(رهبري) كه همين عمق بخش در نفوذ معنوي،موجب بالاترين فداكاري و همگامي درملت بوده است. ملاحظاتي كه در پرتو رهنمودهاي پر احساس، صميمانه، اعتماد آفرين و اميد دهنده معظم له موج نشاط و حركت را به جامعه بخشيده است.
كليات: طرح مفهومي شعار سال 1391 بر سه پايه ي علمي و عملمي:
1- ارتقاء بهبود شرايط عمومي اقتصاد كشور تحت عنوان جزئي از برنامه كلان چشم انداز پيشرفت اقتصاد ملي(توليد ملي، افتخار ملي
2- راهبرد مواجهه با مشكلات و مسائل و بحران هاي فرا روي اقتصاد كلان و خرد كشور و تكيه بر اين مضمون كه(اقتصاد خودكفا تهديد پذير نيست).
3- شناسايي ومهار و خنثي سازي آندسته از اهداف شناور دشمن كه در حيطه اقتصادي طبعاً بيشتر ذهني و غير مادي و نرم افزاري طراحي شده است.(با مضمون تهديدها را به فرصت تبديل كنيم)
ü نظريه فعال
منطقه شكل و تركيب خود را با شتاب
تغيير مي دهد. و قطب بحران زده سرمايه داراي در حال فروپاشي تدريجي است.
تحرك جنب و جوش نوين و بنيادي ما شكل تعيين كننده خود را بازيافته و در حال
تأثير گذاري بر معادلات جهاني است.
ü اندازه گيري ميزان اعتماد به نفس ملي شايد دشوار باشد ولي تشخيص وجود آن فرايند ي آن آسان است.
ü عناصر مورد اشاره مقام معظم رهبري در اين راهبرد:
1- باورها و ارزشها در حوزه مردم و دولت : باورها: تصورات كلي هستند كه بي انعطاف در ذهن جاي مي گيرند. و در قضاوتها مورد استفاده قرار مي گيرند. – ارزشها: تفكرات و احساسات عميق و ريشه داري كه بر رفتار جمعي افراد متعلق به يك فرهنگ در جامعه الهام و معنا مي بخشد.
- معيار قضاوت براي تشخيص قدر و اهميت افراد : مطلوبيت رفتار و موضع پايدار اجتماعي و فرهنگي است.
2- الگوي توسعه و پيشرفت در حوزه مردم و دولت: ساختار معنوي و مادي جامعه وارد محاسبات عقلاني و يافتن روابط ضروري بين اشياء شده تا بتواند از مهار طبيعت و پديده هاي مورد نظر به نفع آحاد جامعه استفاده ببرد. پس از گذار از وضعيت فعلي ، به وضع مطلوب رهنمون شود.
3- خودباوري و نوآوري درحوزه نخبگان و فرهيختگان آگاهي،اراده،ايده آل آفريني و آفرينندگي: اينان بدليل توانايي ايجاد ارتباط مستقيم با توليد علم ازمجهولات به معلومات پي مي برندوبه خلق اختراعات،اكتشافات وابداعات و ابتكارات مي پردازند(حوزه نخبگان و فرهيختگان)
4- اعتماد ملي در ارتباط متقابل: رابطه سازنده اي كه نگرش ها و رفتارها را سازمان مي بخشد وانتفاع بالسويه برقرار مي كند و تعامل دو طرفه اي ايجاد مي كند.(در حوزه كلان جامعه)
5- هويت ملي: حفظ دستاوردهاي معنوي، توجه به شيوه هاي قومي، رسوم اجتماعي و رسوم اخلاقي و رعايت قوانين و مقررات است.(در حوزه كلان جامعه)
6- انسجام ملي حوزه كلان جامعه: همه خصوصيات واقعي موجود:فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي، شعاعهاي مختلف درمنشور دين باوري ملي هستند در عين كثرت وحدت دارند. و با يكديگر سازگار بوده و مطلوب است كه كاركرد واحدي را ارائه دهند و آن شيرازه محكم ونگهدارنده اتصالات جامعه است.
7- الگوي مصرف و سبد كالاي خانواده(حوزه جامعه): اولويت به امنيت اقتصادي خانواده-سرانه درآمد- تمركز بر نيازمنديهاي اوليه و تأمين ارزاق عمومي كه هر خانواده توانايي تهيه مايلزم ومايحتاج عمومي خود داشته باشد. فراهم شده بينند.
8- ساده زيستي وحفظ ارتباط همه جانبه با مردم:وجود بازخورد سازمان يافته وتوانمند و پويا كه هر يك از اعضاء و افراد جامعه با آن بتوانند انتظارات را با نتيجه هماهنگ دركار واقع شده سنجيده و عملكرد خود را ارزيابي نمايند.0(حوزه مردم، مسئولين، نمايندگان مجلس)
تعاريف:
اقتصاد: نظمي است حاكم بر توليد، تهيه، توزيع و انتقال وحركت و مصرف كالاست و پايه اش بر ارزش كار استوار است.
توليد ناخالص ملي: ميزان ارزش ريالي كالاها و خدمات نهايي توليد شده در طي يكسال توسط افراد يك كشور.شاخص اصلي تعيين كننده: در پيشرفت اقتصادي است.
توليد ملي: استخراج تهيه و تبديل مواد خام به كالاي قابل مصرف و يا ارائه خدمات داراي ارزش مد نظر مصرف كننده را در كشور
توليد ملي مي گويند.
(دو نمونه از قالب هاي كار در جهان صنعت)
-در دوره هاي جديد حجم توليد محصولات صنعتي در جهان دو برابر و نيم افزايش يافته، در حاليكه بكارگيري مواد خام اوليه همان ميزان سال 1920 مي باشد. همچنين نياز به كارگيري كارگربراي ساخت يك محصول از سال1973 تا سال1988 به دو پنجم تقليل يافته است.–درحاليكه كالاي مطلوب مشتري ،ظريف تر،سبك تر،زيبا ترومحكم تروپربازده تر بوده است.يعني اينكه:صنعت توليد امروز نه تنها بر پايه نيروي كار،مواد خام،انرژي. بلكه بر محور دانش مي چرخد. وبخش عمده تر در پيشرفت مديون روي آوردن به دانش و كارهاي هوشمندانه است.
- آنچه اقتصاد ژاپن را بدون هيچ گونه منابع معدني به شكوفايي مي رساند زهد ژاپني است. سرمايه دار ژاپني، آنكه سرمايه اشاو را وسوسه مي كند كه در مصرف خرج كند، آينده را مي بيند و براي توليد ديگر هزينه مي كند. يعني قناعت و زهد ژاپني نه تنها گريز از توليد نيست بلكه تمركز و فشار بيشتر بر روي توليد است. همچنين در ژاپن (پاتروناژ) كه جزو نظام شينتويي مذاهب ژاپن است. وجود دارد كه به معناي پدر گونه بودن نسبت به زير دستان است. و اين ويژگي نيز وارد اقتصاد ژاپن شده است و اين كشور معنويت مخصوص خودش را در درون توليد اقتصادي آورده تا به اين پيشرفت شگرف اقتصادي نائل شده است. و با حالتي كه از نظر جغرافيايي تقريباً شبيه به يك ظرف در حال غرق شدن را دارد در مقابل زلزله و سونامي 10 ريشتري مقاومت مي كند. در عين حال به كمك بحران اقتصادي غرب نيز مي شتابد...
توليد مطلوب و پايدار: بهبود بهره وري، افزايش انعطاف پذيري، كوتاه كردن مسير آفرينش فرآورده ها، افزايش كيفيت و خدمات به مصرف كننده مي پردازد و در تجزيه و تحليل گسترده، عمليات بكارگيري آخرين دست آوردهاي فن آوري- اجراي تازه ترين روشهاي مديريتي و انگيزش كاركنان و زير مجموعه، در دورۀ آموزش هاي گوناگون است. در اين خصوصيت موسسات سازمانها و بنگاه هاي اقتصادي، چابك تر، كه برخي هم نوپا و پرتكاپو هستند يكي از سرچشمه هاي نوآوري و كارآفريني در توليد مي توانند باشند. و مي دانند كه براي ماندن و مفيد بودن بايد نوآوري آموخت. و اين نوآوري به بناي تحقيق و پژوهش كه از هر چند ريالكه در پژوهش و تحقيق هزينه مي كنيم. مطمئنيم كه تا100 برابر برگشت دارد توجه دارند. براي دستيابي به افزايش توليد كيفي در توليدات دانش به چيزي بيش از حاصل جمع «وظيفه» و تعريف نتيجه دلخواه نيازمندهستم. دقت در رفتار «بهنگام نياز» و برآوردن اين نكته دگرگوني در نوع نگاه و رفتار را مي طلبد. طراحي امور را به نحوي بگردش درآوريم كه منافع متوازن حداكثري جامعه را برآورده و تضمين كنيم.
حمايت ازكار:كسب وكار با زندگي روزمره همه آحاد جامعه درآميخته است.كسب وكارتنها توليد-خريدوفروش ،سودوزيان،خدمات حمل ونقل،سرويس دهي و دادستداوراق بهادار و معاملاتي و.... نيست. بلكه هرگونه فعاليت سازنده اقتصادي كه ارزشي را مورد پذيرش ديگران بيافريند. در حوزه كسب كار مي توان عملكرد كرد .كسب و كار نه تنها بر زندگي انسانها سايه افكنده، بلكه شكل دهنده انديشه در واژه ها وادبيات واخلاق و معرفت انساني نيز هست .بررسي زيان كسب و كار ويژه كارشناسان ودست اندركاران نيست .وديري نخواهد پائيد. كه گفتگواز تنوع كار و مزاياي آن كارگران وپايداري مشاغل موضوعي جالب جذاب باشد .همانگونه كه ياد اوري زندگي جنگاوران اسطوره هاي تاريخي و شواليه هاي باستاني ...وبازجوئي هاي پليسي وماجراهاي كارآگاهان ،اينك چنين است.
ü –وظيفه اول دراين عرصه بميدان آوردن توانايي انجام كار، فكر نو وخلاق ودرنتيجه رشد كيفي كار فردي وجمعي (تيمي) ودروني كردن انجام مامريت ها، زير چتر حمايت وپوشش است.
ü -قانون دوم ترمودنياميك مي گويد كار به گرماو اصطكاك تبديل مي شود و قانون نخست يك اقتصادان مي گويد:كه همه چيز به كار تبديل مي شود. و اگر چنين نباشد اصولا اتفاقي نيفاده است . نظام كار: در دو ثبات :رويه-ژرفا،قابل دسته بندي است.
ü -راه و روش كار تيمي در كارهاي دانش بر-كارآفرينمي تواندبر درخشش نابغه ها متكي باشد.وبخشهاي جدا افتاده كار را به هم مي بافد.
ü -(مركزخبرگي):مهارت،حرفه،شكل دهي انديشه در عمل .واين در حوزه ي (زنجيره اي)ازتحليل گران در گروه كار امكان پذير است.
ü -ميدانيم منبع كار:دانش،وچنانچه دانش همانگونه كه راهش مشخص است به كار افزوده شود=بهره وري
ü –واگراز دانش در( فعاليت كاري )كارهاي بي سابقه وتازه خلق كنيم. ان را نو اوري مي ناميم،پس هر دو از مسيردانش مي گذرد.
ü -رمز موفقيت اقتصادهاي توانمند،وجود نيروهاي كار فرهيخته و علاقه مند است.
ü -شخصيت كاري: كاري كه فرد بدون اينكه پائيده شود،انجام مي شودو ياانچه كه فرد از خود بر داشت مي كند، را نظام مند مي كند.
ü -ادراك وشناخت از بخش چپ مغز مي آيد.بخش راست آن، مركز تعيين رفتارها و احساس هاست.كه هر بخش بايد سهم خود را به نيازهاوضرورت هاي جامعه ادا كند. درست انجام دادن كار، به اندازه خود كاركرد، با اهميت است.
ü بنا براين فراتر از مهارتها ودانش ها. شخصيت ورفتار فعالان،مجريان ، وكارگزاران وكارگران وكاركنان يك مجموعه كاري مد نظر است.
ü -افراديك مجموعه كاري با استعداد عمومي اختصاصي و پشتكار اگر در جزء جزء واحد كار مورد علاقه موفق شوند.دقيقا فراورده آنها نيز پيروزي كلان در سطح ملي را تضمين مي كند.اينجاست كه بهاء دادن به شخصيت افراد در واقع اهميت قائل شدن به فن آوري و انديشه، تعيين كننده است . ضمن اينكه برتري شخصيت بر انديشه يك اصل جوهري است
در كار به آيتم هاي سازماني ومديريتي زيردر شرايط فعلي نيازمنديم:1.باتوجه به عملكردوتلاش، صرف انرژي، وقت و هزينه چقدر كار انجام مي شود در شيوه محاسبه تراز پيشرفت و ثبت نارسائي وتحرك=(نقاط قوت وضعف ). بخشهاي مختلف بايد نتايج حاصل رادريك جدول زمانبدي مشخص، بوقت روشن كند 3- باور كنيم كه نتيجه كاركردها، موفقيت ها اهداف ونياز ، متعلقبه خودمان است.-
- از همواره كاركردن ،انسانبه احساس كمال مي رسد وبا كار خود در فعاليتها آفرينندگي جهان مشاركت مي كند.
سرمايه ايراني: سرمايه عبارت است: از منابع انساني وغير انساني كه مي تواند در حالي كه آينده براي ما ارزشهاي اجتماعي واقتصادي ايجاد كند. همچين بعنوان پشتوانه توليد و كار نيز معرفي شده است .و در واقع نيروي محركه اقتصاد است .
- مي توان از فضاي به تصوير 000000000000كشيده شده در كارگاه كلان اقتصادي ايراني اسلامي-وجود منابع انساني(فكر وانرژي لازم)- منابع غير انساني-معادن سر شار و منابع طبيعي غني، امكانات و بهره برداري عالي اقتصادي موجود از بكارگيري اين دو زمينه نسبتا كامل، توان تحرك و فعاليت گسترده اقتصادي رابراي جامعه ايراني مسير و فوق العاده ممتاز مهيا مي باشد و اين موجوديهاي واقعي راه درونزائي_اقتصاد سالم فعال و فراگير را با مديريت سرمايه و حمايت و نحوه برخورداري استفاده از آن تبيين مي نمايد. براي سرمايه اي كه نحوه حصولش ، فعاليت وبكارگيري اش و تضمين نتيجه و بهره اش تداببري انديشيده شود مي توان به برخورداري طيف گسترده جامعه خوشبين بود.
- رشد اقتصادي :افزايش در توليد نا خالص ملي يك كشور در يك دوره زماني معين
- رشد اقتصادي مي تواند:تحت تاثير دو گروه از عوامل زير تحقق يابد.
1-وجود منابع وتوسعه بيشترآنها براي جامعه ويا به عبارت ديگر افزايش عوامل توليد از نظر كمي.
2-افزايش توان جامعه براي استفاده مناسباز منابع موجود،تخصيص وفراهم سازي بستر مناسبتربراي كارآ نمودن منابع موجود و پايه به عبارتي ديگر افزايش كيفت عوامل توليد همانگونه كه قبلا نيز اشاره رفت .
-رشد اقتصادي به معني افزايش در توليد ناخالص ملي است و اين افزايش در توليدنا خالص ملي بستگي مستقيم به ميزان سرمايه موجود جامعه، نيز نيروي كارماهر ، فني وفرهيخته است .و با توجه به موارد ذكر شده.
-افزايش در توليد خالص ملي به سه طريق ميسوراست :اول اينكه :مقدار نيروي كار واجد شرايط افزايش يابد و توزيع و نقش كار بوضوح تعيين گردد.
دوم:اينكه مقدار و ميزان سرمايه جامعه كاناليزه .افزايش داده حمايت شود. (كيفي وكمي)
سوم:اينكه افزايش كارائي و بهره وري سرمايه و نيروي كار:افزيش ميزان توليد. هر واحد از سرمايه ياهر واحد از نيروي كار داراي نقش افزايشي در چرخه توليد دارباشد.
-افزايش كيفت عوامل توليد : به طور كلي رشد اقتصادي از طريق تغيرات مثبت ومطلوب در تكنو لوژي و پيشرفتهاي در تكنولوژي و رشد علمي به لحاظ كيفي تحت تاثير قرار مي گيرد.
-هنگامي كه از سرمايه صحبت مي شود مواردي چون سرمايه گذاري .پس انداز و اعتبارات و بودجه درسطح كلان جامعه را در بر مي گيرد.
- ميزان نيروي كار نيز در ارتباط مستقيم با رشد جمعيت وميزان مشاركت و تنوع كار در فرايند توليد است .
- بالاخره اكتشافات و احياي منابع طبيعي باعث افزايش سطح زمينهاي قابل بهره برداري در فرايند توليد مي گردد.
در اين حوزه كه مواردي چون برنامه هاي كلان و خرد اقتصادي- نيروي كار – سرمايه – سرمايه گذاري. پس انداز و تغييرات تكنولوژِيك ومنابع حاصل از صرفه جويي هاي هدفمند كه جمع الجمع مقياس ها ي فعال سرمايه هاي انساني است . بعنوان عوامل تعيين كننده در رشد اقتصادي مورد توجه قرار مي گيرند.
آسيب شناسي احتمالي كه دراين راهبرد ديده شده است:
-فاصله گرفتن از باورها وارزشها-بي انضباطي مالي واقتصادي –غفلت يا سهل انگاري در بهره وري دقيق ازمنابع ومنافع –فاصله گرفتن از ايجاد زمينه علمي وپژوهشي درجهت بخشي و شكوفائي استعدادهاي پنهان.-ترويج رويه ي رقابت در تجمل گرائي و باز بودن مسير هجوم كالاهاي تزئيني وسرگرميهاي مبتذل و اسباب بازيهاي پرزرق و برق واجناس مصرفي كم كيفيت(وارداتي) كه عموما قابليت بازيافت سريع را ندارند.ويكي ازعوامل آلوده گي وتخريب در پهنه زيست محيطي محسوب مي شوند.-فاصله طبقاتي و امتياز يافتن صاحبان مال منال و تحميل خواسته هاي نامشروع به مردم ونظام- عدم توجه به محرومين ،تبعيضها،
نابسامانيهاي مالي وشيوع رانت بازي.برخي فرصت گرائي كاسبكارانه در بازار و صنوف
-چنانچه فرد وجامعه، نتواننداز (سياهه زيانها) خود را رها سازند،خود را مسموم ساخته اند.
پيشنهادها:
ü -افزايش پس انداز هرچند اندك،بعنوان پشتوانه سرمايه گذاري،ونظام مندي ماليات، براساس ميزان پس اندازهاوسرمايه گذاري و پيشرفت پروژه در اقدام ملي (سال 91)
ü -گستردگي آموزش ، بويژه در حوزه مهارت،فن آوري، آموزش عمومي، كارشناسي در موسسات مختلف،آموزش عالي بر اساس ضرورتها ونياز ها.
ü -نظام مندي ورودي وخروجي (كلان وخرد)واطلاعات يابي ،و آمارگرائي منظم وتعريف شده در بكار گيري نيروها.
ü -بكارگيري آموزش فني و حرفه اي ومهارتي (كار و زندگي) در دوره خدمت نظام وظيفه و بكار گيري انرژي اين دوره براي تقويت امر توليد وكار(اقدام ملي)
ü -اطلاع رساني دقيق فرصتهاي شغلي،سرمايه گذاري ،جذب سرمايه راكد و سرگردان، با توجيه علمي واقتصادي .آموزش نحوه صحيح بهره برداري اصولي از طرحها وپروژه هاي ملي ،منطقه اي و خصوصي.
ü -اطلاع رساني سريع ودقيق در حوزه كالا وخدمات( ميزان موجودي،نرخ،سوددهي)
ü -دو راه ازبين بردن تراز منفي بازرگاني.:1-كاهش مصرف داخلي تا ميزان20درصد2-تنوع بخشي كيفي وكمي درافزايش توليدات داخلي،بازاريابي مناسب.
ü -تشكيل وگسترش تعاوني توليدوتوزيع،سرمايه گذاري وكار آفريني با توجيه گروهاي فني وعلمي اقتصادي
ü -ايجاد مشاركت با فراخوان عمومي از داوطلبان براي سرمايه گذاري،كار،آموزش درشبكه سراسري اقدام ملي: كه در آن موضوعات قطبي، منطقه اي،استاني شهرستاني، شهر وروستا وشناخت شرايط واستعدادهاي متنوع،وملموس كردن حضور همگاني در اين طرح،تهيه ليست هاي جذب .
جمع بندي:احساس تعهدو مسوليت پذيري پشتوانه همه كاركردهاي موفقيت آميزاست.وبا دور انديشي است، كه مي توان بوي پيروزي را استشمام كرد.اگر در سرشت ايستادگي، در برابر دشواريهاوموانع وترفندهاي دشمن .بر خود متكي بوده وخودرا قوي ببينيم.ووتعهد خود را مبني بر رشد حتمي دنبال كنيم همواره مثل گذشته (سه دهه اخير) راهي را براي پيروزي خواهيم يافت. بخصوص اينكه اين راز مقاومت وميل به به مبارزه در ما فزاينده است. و عامل مقاومت در برابر مصرفي شدن،براي يك جامعه ديني، اصالت،هويت ،وشخصيت ممتاز فرهنگي در عرصه جهاني بشمار ميرود.
كليدشناسائي رمز پيروزي:در اين عرصه لازم است كه بر جستگيهاي واقعي را از موارد اتفاقي وشانسي تشخيص دهيم. واين مي تواند رقيبان را به شگفتي وادارد. وبايد كوشيد تا اين هويت گروهي را تعميم داد وفراگيرانه دنبال كرد.
- بر پيشاني اقتصادي كه فقط وفقط پيوسته(كارهاي بزرگ )وپازل هاي نا پيوسته مي خواهدعرضه مي كند، عدم تثبيت ديده مي شود. واقتصادي كه متنوع مي انديشد ومحصولاتي متعدد دارد،جبيني روشن ودرخشنده ارائه مي دهد. توانمندي واقعي يك ملت در قلب آن، يعني در—ويژگيهاي فرهنگي اش نهفته است.-. انگيزه وسرچشمه رفتار ميشود.وپايه پيشرفت همه جانبه برآن استوار است-
.نمادسازي وروند ثروتمند شدن بدون آفرينش ارزشها مطلوب نيستند، وچه بسا باعث گسل هاي اجتماعي وسستي پيوندهاي فرهنگي مي شود. در فرهنگي كه همه خواستار نفر اول شدن باشند. نمي توان پر حجم شدن كارهاي تيمي مورد نيازپروژه( راهبرد محور)خوشبين بود.ومي بايست به كار حجمي كيفي ازديدگاه توانمنديهاي رفتاري وارزشهاي پيوستي افراد،درمجموعه ي گروهي نگريست.تعديل انتظارات عمومي و نحوه مصرف ميتواند نوشدارو ي نجات بخش باشد.-
-اجمالا اين بحث بر سه محور تكيه دارد:1-خود باوريها وتوانائيهاي عمومي واختصاصي و استاندارد نمودن هدفهاي ارزشمنداجتماعي.2-درنظر گرفتن ظرفيتها وشرايط واستعدادهادر وضعيت موجود براي رسيدن به نقطه ي مطلوب.3-ارتقاي ابعاد كيفي وكمي رضايتمندي اجتماعي.
-الزاماآن سه محور با سه موضوع ارتباط دارد:الف)آگاهي عمومي.ب)انسجام واعتماد اجتماعي تلاش در هم افزائي اجتماعي كه زير ساخت تقويت وجدان جمعي درراستاي برطرف نمودن نيازهاي مشترك است.
-همواره سرگذشت سعادتمندانه اسلاف در دورهاي پر فراز و نشيب تاريخي مرهون دقت درتعين هدفهاو تلاشها براي عبور از تنگناها در دست مردماني فداكار، بوده است . كه مراثي واضح براي اخلاف است.واين نشان مي دهد، كه چه اندازه چشم پوشيدن از منافع زودگذروآني،بلند پروازيهاي شخصي،ايراد گرفتن هاي خصمانه، جاه طلبي هاي دشمن شاد كن،و.... بسود برپائي بيرق ظفروبرافراشتگي چتر طلائي درسعادتمندي جاودان،موثرو تعيين كننده است.
جان كلام :
رهبر هر نظام شايسته ترين مرجع براي تبيين آرمانهاواهداف نظام و اولويت هاآن ست.و نيزديده بان تشخيص وارزيابي تهديدهاي متوجه، ملت وكشور خوداست.واين وجوب توجه با مرور جهت وسمتيابي،اهميت نظرمقام معظم رهبري واستخراج مصاديق،سازكارهاوابزار دركاربست اصولي،ضرورت دستيابي ساختاري بمنظور تحقق اهداف چشمگير در پيشرفت همه جانبه كشوراست.
عبدالمجيد اورا
برچسب: ،
ادامه مطلب