سوله ايراني سوله ايراني .

سوله ايراني

گپ يمويه

گپ يوميه:

خاطراتي از كنگون قديم (3) – سرنخ؟ يا گروك؟

                                    

...  از بچهاي فرزي كه از كرت ،كُور، كٌنار،گز ونخل، سي چال بنجير مثه مرد عنكبوتي بالا مي رفتن، كمتر بچي بيد. كه دس وبالش وپر وپاش زخم نباشه يا ناخون پنجه  ي گوتوو  پاش بخاطر پيش پا خوردناو انواع  هپو خوردنا توبازي، دار چلك زخمي نباشه  واونا كه خيلي با كلاس بيدن با يه كهنه  ولچ پارچي با ايدين سرخو بسته بيدن وناخون هم لكوو بيد.كه عموما چول سبخ بيد ويه پشي محلي هم هميشه همراهش بيد....اما سللوم  كه  هر چال بنجير دم دسي تو برنامه اش بيد.يه بار بچيله تازه پر دراورده اي تو كلاس اورد. ويه روزهم  خفاش تو پاكت صابون نهاده بيد واورد تو كلاس درس.وبين درس ودانش اموزا  ولش كرده بيد.خفاش هم خو چشش بيدو هم كلاس سيش عجيب وغريب .بچها از ترس زير ميز رفتن از ترس اينكه مبادا  خفاش به سرشون بخوره وگردنشون كج بشه. معلم هم دفتر كلاسي ري سرش نهاده بيد ودوو طرف مدير، ... مديرهم قضيه خفاش را خاتمه داد و كنگ سلوم گرفت از مدرسه صحراش كرد.اما سلوم هيچ وخت  از ناجنسي ها دس نمي كشيد.واهالي محل از دستش آسي بيدن.مثلا: بعضي  شوا  پشت  بون هاي كه  تاز ه  گل بوني كرده بيدن ميرفت واز بالا تو تاريكي شو كلمپ (كلوخ) تير رهگذر ا مي كرد.وخيليا ي كه رد ميشدن با اي جريانكو خيلي مي ترسيدن. وپا بفرار مي نهادن وكم كم براي بعضي جا افتاده بود كه اونجا جن داره؟ واز برنامه سللوم غافل؟ ومي گفتن : شيطونن، جنن، عفريتن،؟ نمي فهميم چنن؟ وشوا كمتر كسي اونجا رد مي شد.تا  اينكه كار اوسا سللوم اونجا لنگا ابيد.ورفت وبرنامه اي د گه ؟ خيط ومكسري پيدا كرد.و نصفه شووي، يه سرخيط به دق الباب خونه بنده خدائي بست.ويه سر دگه اش از بالاي در وپشت لوله ي كابل برق رد كرده بيد تا سر كي چه ؟ و خوش قايم وابيده بيد. هر چند وخت يكبار خيط را شل وسفت مي كرد.وبه اصطلاح (خيط را از راه دور كنترل مي كرد.)و صداي دق الباب را به شكل درميآورد.صاحب خونه هربار مي گفت : كيه؟ كيه؟ ولي  جوابي نمي  شنيد...و برمي گشت... واساسي داشت كلافه مي شد بخصوص كه در را باز مي كرد وكسي نمي ديد.؟ وشوو بعد هم به همين كذالك؟ شوو سوم، يكي ازهمسايه ها  خانواده گي كمك   ا مده بودند...خلاصه، تققه ي اولي خورد، وهمسايه اي كه تو خوش بهروز بيد؟ و به خيال خوش دل شير داشت ، كنار در از داخل ايستاده بوده كه مچ جن بگيره؟ رنگش پريد وبسمت اتاقها دويد.وبقولي نزدك بيد زهره ش بتركد... پس از اين ماجرا پسرش گفت: "بوا همي دلت بيد"و رفت" در" را ورانداز كرد.ومتوجه شد كه خيط به دق الباب بستن. آروم به بقيه خبر داد كه پيداش كردم.؟ وبعد گذاشت تا مزاحمت بعدي. ويواش دنباله خيط را گرفت ورفت تا پشت تير برق. وديد... به به سللوم؟، ساندويچ  نون وخرمايي مرتب دو دستي مي كله چونه؟ گوش سللوم گرفت وبقيه هم اومدن تا جن دوپا را ببينن؟ كنگ سللوم با خيطش گرفتن وتحويل "بواش" دادنش.و پس از گله وگمنه واظهار شرمندگي فيمابين ."بووي " سللوم كوتاهي نكرد شلنگ سر لوله ي آووي  در آورد. و چندتا مالوند به سللوم . .. (كربونم بگردي جن ويبي ها صوا عاقلت مي كنم)....... وصبي سللوم زنبيلي دسش ديده شد كه بوسيله بواش تحويل جالبوت مويني دادنش. وگفت حالا برو ليخ بكش وبارز كن، بچي گنه.... بواه، بواهم، بواهي  قديم، بچچه  گت مي كردن،خدا بيامرزي....َ           





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۱۲ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

حسيني‌بوشهري: نسل‌كشي در ميانمار با هدف تضعيف امت اسلامي است

حسيني‌بوشهري: نسل‌كشي در ميانمار با هدف تضعيف امت اسلامي است

احزاب و شخصيت‌ها - مدير حوزه‌هاي علميه با صدور بيانيه‌اي اقدامات ددمنشانه دشمنان بشريت را براي از بين بردن همزيستي مسالمت آميز و تضعيف امت اسلامي دانست.

متن بيانيه حجت‌الاسلام والمسلمين حسيني بوشهري به شرح زير است:
"وما لكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القريه ااظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا"
سوره نساء آيه (75)
باز دست پليد شيطان بزگ و دشمنان اسلام اين بار از آستين افراطيون بيرون آمد و جنايتي جديد عليه بشريت و اقدام به نسل كشي گروهي از مسلمانهاي مظلوم شكل گرفت تا جلوي پيشرفت دين مبين اسلام را در اقصي نقاط جهان بگيرد.
در اين ميان دولت ميانمار به عنوان حاكمي كه بايستي حداقل جان و ناموس نوع بشر براي او محترم باشد؛ نيز در اين اقدامات شنيع سر همراهي دارد و ممانعت از اين جنايات نه تنها كاري انجام نداده‌اند؛ بلكه با اعطاي آزادي عمل بيشتر به اين قاتلان خون خوار مقدمات ظلم بزرگ را بيش از پيش فراهم نموده است.
در ادامه اين بيانيه آمده است: سازمان‌هاي بين المللي، همكاري‌هاي اسلامي، حمايت از حقوق بشر، دولت‌هاي غربي و مدعيان دروغين آزادي عقيده با سكوت معنادار خود نه تنها هيچ اقدامي در اين زمينه نمي‌كنند؛ بلكه چشم را بر روي حقايق بسته تا تجاوز بيشتر به جان و ناموس مسلمانان مظلوم آن منطقه انجام گيرد.
در پايان مدير حوزه‌هاي علميه اين اقدامات ددمنشانه را كه از سوي دشمنان بشريت به راه افتاده را به شدت محكوم كرد و اساس آن را از بين بردن همزيستي مسالمت آميز و تضعيف امت اسلامي دانست.
براساس اين بيانيه مدير حوزه‌هاي علميه از دستگاه‌هاي مربوطه خواست تا با اراده‌اي مستحكم و اقدامات قانوني و تبليغي، مانع استمرار ريختن خون مسلمانان مظلوم اين كشور شوند. (خبر انلابن)




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۱۱ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

ايام سوگواري مولاي متقيان حضرت علي(ع) ابن ابيطالب بر مسلمانان تسليت باد

بسمه تعالي

و فزت برب الكعبه

                      

حضرت علي (ع) از زبان نهج البلاغه:

1) فضائل مولا علي (ع) «خطبه3»
فضايل چون سيل از كوهسار وجودم فرو ريزد و بر «آسمان جايم» تيز پردازي نرسد، اما با اين همه از خلافت چشم پوشيدم و از آن كناره گرفتم، زيرا نيك انديشيدم كه يا بايد تنها و بي ياور قيام كنم و يا بر تاريكيهاي كور صبر پيشه سازم؛ تاريكيهايي كه بزرگسالان را فرسوده و فرتوت سازد، و بر سيماي نوجوانان غبار پيري بپاشد، و مؤمن را به رنج آورَد تا آنگاه كه به ملاقات خدا بشتابد.
پس شكيبايي را عاقلانه تر يافتم و آن را برگزيدم. آري، صبر كردم، امّا چه صبري!؟ چون آن كه خار در چشمش خليده و استخوان در گلويش مانده باشد. مي ديدم كه ميراثم به تاراج مي رود.

2) مسئوليت اجتماعي خطبه«3»
سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجت را بر من تمام نمي كردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم باره گي ستمگران و گرسنگي مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مي ساختم، و آخر خلافت را با كاسۀ اول آن سيراب مي كردم. آنگاه مي ديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله اي بي ارزش تر است.

3) ويژگي اهل بيت «خطبه4»
شما مردم به به وسيلۀ ما، از تاريكي هاي جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما به اوج ترقّي رسيديد. صبح سعادت، شما با نور ما درخشيد. و ناشنوا است گوشي كه بانگ بلند پند ها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند، نا شنوا كند، آواي نرم حقيقت چگونه در او اثر خواهد كرد؟ قلبي كه از ترس خدا لرزان است همواره پايدار و با اطمينان باد!

4) ويژگي هاي امام علي (ع) «خطبه4»
من براي واداشتن شما به راه هاي حق ، كه در ميان جاده هاي گمراه كننده بوديد، به پا خاستم، در حالي كه سرگردان بوديد و راهنمايي نداشتيد. تشنه كام، هر چه زمين را مي كنديد قطرۀ آبي نمي يافتيد. امروز زبان بسته را به سخن مي آورم. دور باد رأي كسي كه با من مخالفت كند! از روزي كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم! كناره گيري من چونان حضرت موسي (ع) برابر ساحران است. كه بر خويش بيمناك نبود. ترس او براي اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهي حق و باطل قرار داريم. آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمي ماند.

5) فلسفه سكوت «خطبه5»
در شرايطي قرار دارم كه اگر سخن بگويم مي گويند بر حكومت حريص است. و اگر خاموش باشم. مي گويند: از مرگ ترسيد!؟ هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقۀ فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است! اين كه سكوت برگزيدم. از علوم و حوادث پنهاني آگاهي دارم كه اگر بازگويم، چون لرزيدن ريسمان در چاه هاي عميق مضطرب مي گرديد!


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۱۰ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

موقعيت بدر و خيبر

بنام خدا

                                     

.*..موقعيت فعلي ما، موقعيت بدر و خيبر است...:مقام معظم رهبري

-بيشتربه معنا، مفهوم وعمق، تعبير زيباي مقام معظم رهبري امام خامنه اي دام ظله العالي در عبارت* بالا پي مي بريم  .

وقتي اين مصاحبه را از رسانه ي بيگانه، ببينيم وبخوانيم

اين مصاحبه ازشبكه تلويزيون" روسيا اليوم" به زبان عربي مورخه ي 91/5/17 بعد از اخبار نيمه شب، در برنامه ي پانوراما پخش گرديد..نشاني الكترونيكي: .(http://arabc.rt.com)

مجري با مهماناني به نام هاي

1)- آقاي دكتركنستاتين سيفكوف : معاون اول رئيس آكادمي  نظامي روسيه(دكتراي علوم نظامي سياسي)

2)-آقاي دكترسرگئي بيليچينكو(دكتراي مسائل استراتژيكي )

ترتيب مصاحبه اي داده بود، با عنوان : بررسي  حجم سنگين تهديدات رسانه هاي اسرائيلي و به تبع آن غربي، در اين روزها، مبني برآمادگي و جدي بودن شرايط حمله هوايي اسرائيل به ايران و بخصوص تأسيسات اتمي آن؟!.

سوال مجري شبكه : آيا اسرائيل مي تواند حمله اي مانند آنچه كه ضد تاسيسات اتمي عراق انجام داد عليه ايران هم تكرار كند؟

جواب آقاي دكتركنستاتين سيفكوف: من با يك خلبان اسرائيلي در اين رابطه صحبت كردم، اتفاقا او هم مانند من در مورد بمباران تأسيسات هسته اي ايران فكر مي كرد. او مي گفت حتي اگر چنين اتفاقي بيافتد.؟ برنامه هاي  هسته اي ايران آسيب چنداني نمي بيند. و نتيجه اي بدنبال نخواهد داشت...و لازم است من اضافه كنم كه بين تأسيسات عراق و ايران تفاوتهاي ريشه اي وجود دارد. اول اينكه فاصله بين عراق تا پايگاه اسرائيلي خيلي كمتر است. حمله به عراق با توجه به مسافت كوتاه مسير بوسيله ي جنگنده هاي اف15 انجام شد كه حداكثر برد پرواز آن 1200كيلومتر است و اگر ظرفيت سوخت افزايش  و مهمات آن كاهش  دهند. باز حداكثر برد پروازي آن  1500كيلومترخواهد بود كه علاوه بربيشتر بودن عمق مسافتي تاسيسات تا پايگاه پرواز- برگشت هم بايد در نظر بگيرند. و الزاماً بايد درطول  مسير پرواز در كشورهاي مثل عربستان يا اردن سوختگيري مجدد داشته باشند و يا قابليت سوخت رساني هوائي فراهم شود كه  هيچ كدام از گزينه ها به لحاظ شرايط خاص خود  عملي نيست. دوم اينكه تأسيسات فعال ايران پراكنده و گسترده و عموماً در عمق زمين جاسازي شده اند. و اسرائيل از اين نوع  بمب افكن ها  فقط80 فروند در اختيار دارد. كه از اين تعداد نهايتا 30 تاي آن را  مي تواند ماموريتي كند. و بقيه بايد جهت تامين و پوشش درگير باشند.

مجري:ممكن است اسرائيل ازطريق زير دريائيهاي  موشك انداز كه در خليج فارس مستقر مي كند. به انهدام تاسيسات اتمي  ايران بپردازد؟ ...

دكتركنستاتين سيفكوف :حتي اگر فرضا پوشش دفاع هوايي (جنگنده ها وبمب افكن ها) ودفاع هوايي (موشك هاي ضد هوايي) به هر دليلي نتواند بموقع فعال شود. اسرائيل فقط مي تواند سه 3ايستگاه را نشانه رود. و اين درحاليست كه تأسيسات  هسته اي  ايران خارج ازشرايط ضربه پذيري است. و در حال حاضر ساختار و آرايش نظامي اسرائيل  براي حمله به ايران  نه كافي است و نه موثر. و اين حركت اسرائيل فقط باعث شدت و كوبندگي ايران در پاسخ گويي نظامي مي شود. و اسرائيل بايد منتظر باران موشكهاي (شهاب 1-2-3-) باشد.—اما در مورد زير دريائي هاي اسرائيلي كه از موشك هاي (لوفن) كه معادل موشك هاي( توم هوك ) امريكايي هستند. وزن آنها 500كيلو گرم  ميباشد. و اين زير دريائيها فقط در هر مرحله  مي توانند 4 شليك همزمان داشته باشند( فقط دو فروند زير دريايي از اين نوع در اختيار دارد)، يعني در هر مرحله 8شليك، كه كاربري نظامي و تخريب فني آن براي تأسيساتي فوق سطحي است و نه در عمق زمين. و حقيقتاً اينكه با اين نوع موشك پراني اسرائيل باز هم فقط ايران را براي پاسخ  هاي شديد برمي انگيزد. ومنطقه سراسر وضعيت نظامي به خود مي گيرد. وبا اين شگرد اسرائيل مي خواهد امريكا را وارد معركه كند...و بنا بر اين هدف نقشه اسرائيل در مورد برنامه اتمي ايران محقق نمي شود...

مجري: آيا اسرائيل مي تواند امريكا را به جنگ با ايران وادار كند.؟ وآيا بحث بهاي نفت در صورت  وقوع  فرضي جنگ با توجه به شرايط بحران اقتصادي جهان براي امريكا  قابل هضم است.؟

دكترسرگئي بيليچينكو: همانگونه كه مي دانيد هدف استراتژيكي آمريكا بَراندازي نظام ايران است و اين نه براي يك يا دو سال بلكه در دو سه دوره رياست جمهوري يا بيشتر در دستور كار داشته اند(دارند). و اكنون با توجه به شرايط فعلي، چيزي كه اسرائيل دنبال مي كند براي تصميم گيرندگان آمريكايي،مسئله وحشتناكي است. و آلان انها  بدنبال هرج ومرج و تشنج افريني ، مثل افغانستان، عراق، ليبي وغيره، در ايران هستند.    

مجري نحوه حمله  احتمالي و پاسخ نظامي ايران چگونه خواهد بود؟

دكتركنستاتين سيفكوف: اول بگويم كه با توجه  به تجارب نظامي در قرن بيست و يكم و بخصوص اين ده سال اخير هيچگاه با حمله صرفا هوايي، شاهد سرنگوني دولت يا حكومتي نبوده ايم. بلكه در كنار آن نياز به  هجوم گسترده و همه جانبه زميني هم هست. اين برنامه در مورد ايران در برهه فعلي وحتي درآينده نزديك نمي توان متصور بود. اما درخصوص حمله احتمالي هوايي با بمب هاي ويرانگر جديد وشديد شايد بتواند به تاسيسات دفاعي ايران آسيب جدي برسانند. اما نبايد فراموش كنيم كه ايران از نظر اف 14 هاي كه به تعداد 60 فروند كه ا كنون با شرايط  ممتاز فني بسيار پيشرفته در اختيار دارد دراين زمينه بسيار فدرتمند خواهد بود. و سيطره كامل بر كل توان دفاع  پوشش هوايي و موشكي ايران نيازمند به يك اسكادران 2000 فروندي از بمب افكن ها وجنگنده ها ي پيشرفته خواهد بود. كه به اين تعداد نه در كل پايگاههاي امريكايي، نزديك ايران موجود است. و نه قابل حمل بر روي عرشه ناوهاي هواپيمابر، ساختارنظامي بسيار گسترده اي مي طلبد. كه در كوتاه مدت قابليت فراهم كردن آن مهيا نيست. و ايران از قدرت سامانه اي موشكي شهاب كه فوق العاده است برخوردارمي باشد.برخلاف موشك اسكاد، كه رادار گريز بوده و سپر دفاع موشكي نمي تواند خنثي كننده آن باشد. و باران موشك شهاب،  كه مي تواند با شليك همزماني 15 فروند حداقل در هر بار هم اسرائيل و همه تاسيسات وهدفهايي را كه ايران آنها را در منطقه دشمن ببيند. در هم خواهد كوبيد. و هم چنين ايران مي تواندحداقل با رها كردن 3000 مين دريايي در تنگه هرمز، كه جمع آوري آنها به 6 ماه وقت  و با احتساب توقف تجارت نفت و هزينه هاي جانبي آن حداقل با برآورد كارشناسان، بين المللي 5 تريلون دلار، هزينه  اقتصادي آن بر اقتصاد رنجور فعلي جهان خواهد بود،(همچنان قدرتمند باقي بماند). و با اين تفاصيل آنها توانائي تغيير نظام تهران رانخواهند داشت.

ترجمه و تهيه : عبدالمجيد اورا




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۱۰ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

قدرتمندي، هوشمندي،روشن مندي

 بنام خدا

قدرتمندي، هوشمندي،روشن مندي

جهانيان: نظاره گر همت ايرانيان

تاريخ به فراخور نياز جنس انسانهاي هر دوره ،فراز ونشيب هاي شگرف وگاهي بسترساز براي دورهاي بعدي، در دو شكل عقل وتجربه ، قرائت هاي مختلف وگاه متضادي  پيوند داده

است. كه منجر به آفرينش انديشه  هاي  جديد براي رهايي از ابهام درهستي شناسي، بود. وروددر اين پروسه، حاصل تلاش ( چندمرحله اي)  در عقل معنوي بود. كه همه اين مراحل در زمانها و مكانها متنوع،  ذهن بشر را متوجه  قضاياي   بعنوان  مقصد شناسي، كرد.

بعد از آنهمه انتظار، طلوع  معنويتي جديد كه با عقل و خرد انسجام وقوام و همخواني،  كاملي  داشت."دوره ي تكاملي" . تحرك ويژه اي  در افكار بشر ايجاد كرد. ودر عمق  و ذات اين معنويت يعني  دين اسلام  وپيشرفت  وترقي وتعالي نهفته است. وروح حاكم در آن، حكمت  فيض بخش و بي پايان الهي است.

در كش و قوس فراوان  عقل مفسر با عقل متصرف / عقل معاد انديش با عقل معاش انديش /عقل اصيل بنياد با عفل دگر بنياد. كه از آن فصل  تا كنون  بنا به دلايلي مشخص  گزاره فرعي،  برابر هر نهاداصلي قرار مي دادند. ذات توحيدي، يه  بشر  فرصت  داده  كه در بستر انديشيدن خود به كنش مستقل  اهتمام ورزد.واين كنش مستقل متضمن  به هم ريختن  قالبهاي وابسته، عادت  هاي كليشه اي و فكرهاي  سوخته مادي قبلي بود.تا گذر تاريخ به صفحه اي افتاد... كه دربرونداداسلام  ناب، انفلاب اسلامي را با همه ابعادش به جهانيان معرفي كرد. واين جريان، سعادت  كامل بشري  را  فرا سو ي همه معيار هاي سطحي و فراتر از اندازه هاي  انگاره هاي موجود كنوني در جهان معاصر با استعلاي  همه  مفاهيم آگاهي  دهنده  وموشكافانه از منفذ ي نو  ونگاهي سازنده  به افق هاي بلند پيش روي انسا ن معاصر   معنا داده، تعريف كرد. ورهيافتي  وحدت بخش در شاكله هاي ثابت (بسته  تكامل  فر هنگي)  مفهومي برجسته بخشيد.  توصيف (رويكردها وكاركردها):

1-تقدم  هدف بر ابزار(مقوله  فرهنگي)2-عدالت  خواهي  وآزادگي(سياسي واجتماعي) 3-پاسخ   كاربردي  به  سئوالات  چالشي (فرهنگي، آقتصادي).؟

-       مرحله اول ، دوره ي كه: قدرت جسماني در زندگي  انسا ن  حرف اول بود(قدرتمندي)-

-   مرحله بعد،تا همين اواخر: دانش وبهره وري و فن آوري  مشخصه ي بارز انسانها ي برجسته بود، وهست.(هوشمندي).

-  مرحله فعلي :كه به جوامع  انساني ،برخودار از آن  اعتبار ويژه و تام بخشيده  است. در اين  برهه  توان منديهاي يك جامعه  در تحليل  گام به گام  موقعيت خود وچالش  پيش روست. وتركيب  آني برداشت هاي تعيين كننده وتاثير دهي نقش خود ، فعال در جايگاه شتاب پيشرفت جهاني  است.

-جانمايه اين رخداد: يك بسته حاوي "موج" فرهنگي است .كه عمدتا  در سه بخش بالا ديدگاه حاصل در انتظار را دنبال ميكند.كه به هريك  بعنوان مكوناتي مرتبط با بخش ديگر در پرتاب بسوي فضاي آگاهي بيكران،  بتفصيل  مي توان پرداخت. دراين مقاله  سعي  شده

است. بصورتي مختصر وگويا به دامنه  هاي كوتاه در هريك از موارد مذكور پرداخته شود...

-*فرهنگ: در لغت- بالا كشيدن-بر كشيدن/درفرهنگ عميد:بمعناي دانش-ادب-علم-معرفت.

تعريف كلي فرهنگ:دستاوردهاي معنوي فضائل عاليه-مجموعه تجربه هاي علمي وهنري وكمالات فردي واجتماعي بشر.و... را دربر مي گيرد.

1-تحول فرهنگي: هرگاه عناصر ومجموعه هاي فرهنگي  نو در يك  جامعه پديدار شود. و با زايندگي و پويايي وتحرك محتوا ، در ساختار  فرهنگي آن جامعه  تغير بنيادي وتاثير پذيري عناصرفرهنگي وابسته ، حاصل  شود.  با دگرگوني  نگرش ها،  تحول فرهنگي بوجود آمده است .

                                                    -پيشرفت همه جانبه ياتكامل فرهنگي: نوعي  تغير وتحول فرهنگي  دردريافت كمالات وفضائل اخلاقي وعملي وعلمي است .كه با گذر از مرحله  قبلي و فعلي  به  نقطه مطلوب  مي  رسد. وبار ارزشي خود در اركان واجزاء جامعه نشان  ميدهد. ودگرگوني  فرهنگي با همه عناصر از صورتي ساده وبسيط ونا پيوسته  به هياتي پيچيده و منسجم ظاهر  گشته  كه پيشرفت فرهنگي مي نامند.ومحصول نشاندا ر ي از  انديشيدن واحساسات قوي واراده برتر فردي وجمعي مي تواند باشد.

- ارزشها: تفكرات و احساسات عميق وريشه  داري كه به رفتار افراد متعلق به يك جامعه الهام ومعنا مي بخشد.ومحك قضاوت براي تشخيص قدر واهميت و تاثير ومرغوبيت و مطلوبيت رفتار (دروني شده) در فضاي فرهنگي است.

- نظام فرهنگي : بر همين مبنا شكل مي گيرد.كه در برگيرنده مجموعه اي از ايده ها وارزشها، اعتقادات و باورهاي جمعي وفردي كه متضمن نوع وشيوه  نگاه  ونقش آفريني فرد بر موقعيت هاي متنوع در در گذشته ،حال، آينده  است.با رويكردي مبتني بر پيشرفت درونزا- خودباوري فرهنگي و سكوسازي فرهنگي  بعنوان ضرورتي آگاهانه در تعامل فرهنگي مورد توجه است.

و گروههاي نقش آفرين در اين مقوله بر سه قشرند:الف): فرهنگ معنوي:فقيهان-محققان وپژوهشگران و نويسندگان_هنرپيشه گان –فلاسفه-شعراء ادباء كه مولد فرهنگ معنوي جامعه هستند- ب)فرهنگ غيرمعنوي: مخترعان- مكشفان- دانشمندان و مبتكران- كه با ابداعات و اختراعات وارائه نمون كاري جديد: موجب تحول در فرهنگ منعوي جامعه مي شوند:بالطبع پيشرفت تكنولوژِي جامعه با افزايش وتعدادوتلاش اين گروه شتاب بيشتر مي گيرد .  ج): روشنفكران و دانشمندان : معمولا گروههاي بسيار كوچكتر و اختصاصي از افراد جامعه هستند. كه در خلق و انتقال  و نقادي وتحليل و اناليز مسائل روزمره سهم ونقش اول، دارند. اين عده، كه شامل رهبران ديني. –دولتمردان- دانشمندان –نويسندگان، فلاسفه و انديشمندان مذهبي و فرهنگي – نظريه پردازان و مسفران سياسي مي شود.

وجه مشترك سه دسته فوق كه كما وبيش: ارتباط مستقيم و غير مستقيم با فرهنگ يك جامعه و احساس مسئوليت و تعهد به خلق وزنده داشتن انديشه ها و تقويت امور ذهني  و نگرشي مجموعه فكري، نقش اساسي را مي توانند در پيشرفت جامعه ايجادو ايجاب،كنند.

2 -عدالت  خواهي و آزادگي:فرصت هاي برابر، براي استعدادها ي متفاوت، وقابليت هاي متنوع و ظرفيت هاي مختلف يك قاعده كلي است. وماهيت عدالت:

_ روح حكمت و فضيلت كه تائيد كننده عدالت وآزادگي، در رفتار است. ...سالها شاهد به برده كشيدن انسانها، بوسيله مدعيان برتري نژادي،  بر ديگران در آتن، انگليسي ها در هند،كوچ دادن اجباري سياه

پوستان ازافريقا به اروپا و امريكا، ارمن كشي تركها، يهودي سوزي ژرمن ها، رژيم آپارتايدي در افريقاجنوبي،اشغالگري قدس ومسلمان كشي صهيونيستها در فلسطين ،كه با اخراج اجباري از سرزمين پدري، همراه با تحقير بود. هيچگاه نمي تواند. اين بخش  درعدالت ستيزي از چهره  علي الظاهر  مهربان ،مدعيان قيوميت  دنيا، امپراطوران، استكبار، كمونيسم، دموكراسي غربي و استمعار، پاك شده ببيند.. چرا كه آن رفتار،  در قالب جديد با روشهاي  نو و در چهارچوب روشهاي ديپلماتيك ومصالحه درمذاكره (كنوانسيون ها /پروتكل ها/قطعنامه  ها/) تحت عنوان، حقوق بشر/دمكراسي/توسعه كشورهاي عقب مانده(عقب نگهداشته شده)/مدرنيته و....  قراردادها و با حق وتو و قطعنامه هاي شوراي امنيت  (فعال مايشاء)  صورت گرفته  وميگيرد..  . وبرده كشي مدرن وبدون تازيانه،  ارائه مي شود و دوره روشن  مندي،در افكار عمومي جهانيان:  با تكيه برتجربه اصالت باوري با يادآوري، دورانهاي گذشته بر حال جوامع بشري تمركز آگاهانه اي  دارد. و با اهميت فوق العاده قائل شدن به معنا ي  وجودي   انسان،  وجهان، آثار تحرك  واهداف مترتب بر محتواي   آن دو   با هستي شناسي و معرفت يابي به تفوق  هدفمندي تاريخ بر احساس و ادراك سطحي اقرار واعتراف مي كند. و شكست  مدرنسيم  محض وافراطي  را از اواخر قرن بيستم به علل:  الف )انحطاط فرهنگي اخلاقي و...ناشناس ماندن انسان براي خود ب)- خمودي عاطفي و تامين نشدن آرامش واقعي انسان با همه ابعاد پيشرفت و رشد رفاهي ظاهري3- تباهي قراردادهاي نيم  بند اجتماعي،    "حقيقتم را آرزوست."  فرياد مي زند.... و رفته رفته بد بيني فرد برپايه، عمل فعلي ،واستعمال معيارهاي دوگانه، دنياي غرب، سايه انداخت و اين موجب گرديد. تعريف عملي عدالت كامل  خواستا رشوند؟  و اينگونه ذهنيت، افراد در زمين به دنبال عدالت حركت راه افتاد.... .زيرا كه تناقص آشكار، بين  معيار هاي تحميل گرايانه، سرمايه داري و تركيب هاي تجمل گرايانه، وارباب مآبانه  كه مبتني بر لذت جسمي بود و خصلت چند بعدي در نهاد انسان را اشباع نكرد. انتخاب واجتماع و آميزش سياسي را بصورت  دوره اي با سيطره "قيفي"   مديريت واحد نهايتا  (نظام غير منصف ) تك قطبي براي جهانخواري به پروژه  انحصارگرايي مطلق در سرمايه – قدرت – دانش فقط براي حاكميت شبكه اي بر جهان بوسيله سلطه سالاران، توصيه مي  كرد. و اين يعني نفي  عدالت در كل جهان ويا تفسير دوگانه از عدالت براساس منافع  خاص.

- آزادگي :افزايش خود آ گاهي ، كيفيت بخشي بعد انساني  وارتقاء   خود اتكائي، براساس معرفت  منزلت وجودي،ظرفيت افزايي  در حق شناسي  وقابليت انتخاب و رها سازي ذهن  درگزينش مطابق با اصالت مقبول برابر معيارهاي تعريف شده در خلوص يابي روحي. و بريدن از مطامع و لذات و شهوات  عنان بريده نفساني وپيوستن به آرامش روحاني.

واين گونه، روشني ذهن وحصول بصيرت معمول : جانشين  سليقه واحساسات ، و تحميل پذيري قرار ومدارهاي ظالمانه،اغوا گرانه وما يوس كننده  ميشود. ودرسير به سوي حقيقت  آزاده بودن را درك كرده وبه اوج كمالات وفضائل انساني نائل مي شود.

-    براي بسياري از انسانهاي امروزي محرز شده است. كه رفاه خشك و بي روح ، زندگي سراسر تجملات وماشيني هيچگاه  سكون مطمئن  وآسايش تامه اورا سامان نداده ونمي دهد.  وبرهمين  مبنا  خواسته يا نا خواسته خلائي  در وجود "خود" در زندگي "خويش" احساس كرده كه سراسر  اعتبار ش را  زير سئوال برده است. و با همه شلوغي و پر بودن فضاي پيرامونش از انواع  "غوغا" تنهايي رنجورش  كرده  وبراي رها شدن از اين هاله دهشتناك،  فرياد نجات سر مي دهد.وميداند چاره نجات از دنياي مادي ،آويز شدن به  حلقه كيهان معنوي، سنجاق شدن به اعتقادت، چسبيدن به تحرك وذائقه اخلاقي، است.

(3)-وازسكوي اين باور، ره سويي به اسلام، دين تكامل دارد. و باور هاي تعين كننده اي براي پيشرفت با ماهيت  خود در نظر دارد.واكنون براي بسياري  از  جوامع  آشكار  گرديده  است. كه تكيه بر اين دين، در فرايند پيشرفت خود يابي، يك ضرورت واقعي است.

-    جامعه متحرك وسرزنده :آينده گرا بوده وهميشه  عناصر نو وتازه درآن ديده مي شود.ويعني مدام درامتداد تازه شدن وتكامل يافتن مسير بسوي كمال واعتلاي معنوي و مادي نيز هم هست .وهمه بزرگان ومتفكران  براين نكته  تاكيد دارند : كه عامل پديده تحول خود انسان است. وبصيرت واراده وآگاهي وشناخت آيده ال آفريني وآفرينندگي از نقش انسان در تحول اجتماعي  حكايت دارد.

-    تحول در جامعه واقعيتي است . كه همچون سايرواقعيتهاي جهان طبق اصول علمي و اصطلاح قران : سنت وروايات . انسان به ميزاني  كه اين اصول را ازطريق تلاش و علم كشف مي كند. –ازطريق ايدلوژي و..... برنامه ريزي فرهنگي – اقتصادي- اجتماعي و سياسي و باانتخاب گزينه هاي ديگر و حتي قانوني به جاي قانون ديگر، يعني بكارگيري ، قوانين علمي موجود در زمينه ها ي متنوع معنوي ومادي در واقعيت فوق مسير طبيعي و كمال ........آن را بدلخواه تعيين مي كند. و شخصيت فرهنگي توانمند خودرا معرفي مي كند.

-   هركار اعتقاد اجتماعي و فرهنگي يا اقتصادي وسياسي و اخلاقي  وقتي ارزش، پيدا مي كند. كه : نسبت به آن شناخت كامل و قلبي داشته باشيم.و در راه ....آن به تفكر و انديشيدن همت بگماريم. و وقتي  ملتي به اندشيدن و خردورزي در حوزه ي موضوعات فرهنگي اعتقاد و اجتماعي و امكانات و قابليت ها استعدادهاي موجود در جامعه  خود آغاز كند هيچ نيرويي خارجي و داخلي نميتواند.مانع توسعه وپيشرفت او شود. و اينجاست كه ابزار بعنوان مقدمه  و هدف (كمال)به عنوان نتيجه در مجموعه حياتي انساني هيچگاه جاي خودرا باهم عوض نمي كند.

-   دريك تعبير، هر ملتي براي خود جايگاه شان و منزلت واعتباري در فضاي فرهنگي قائل است .كه  مايل است. ديگران برايش، برسميت بشناسد و اين ملت است كه عدول و تواضع نابجا درمنابع، منافع،  فرهنگي اش را،  برنمي تابد. و اين همت ميسر است. با كار و مجاهدت.


نتايج بحث فوق:

_ديگر نمي توان مسوليت تكليف را به دلخواه تعيين و تقسيم كرد.- ......روشنمندي:  انديشه پاكي، كه براي تمام بشريت در اين پروسه براي رسيدن به هدف و آرزوي بي بديل، يك نگاه ويژه، است.

-      سعي وتلاش براي مردماني كه فطرتشان خواستار عبوديت در وحدانيت، هستندمثال زدني است.

بعد ازبندگي قدرت، ستمديده  گي ازثروت وپراكندگي ازتزوير – احساس صادق بسراغ انها آمده است.

- درحفره اجتماعي، ناشي از فقدان يك اعتقاد كامل ومذهبي،در اين حالت آدمي بصورت خود كار فروغ روشنگر را جستجوميكند .     

- يكي از اعمال مخصوص ذهن عمل مقايسه است.(سنجش) ازلحاظ ترتيب، قدرمسلم اينست . كه اين عمل، پس از عمل تحصيل  وتبديل وتعديل. وقتي پيدا مي شود كه حداقل دو دوصورت از آن شئ  در پيش ذهن خود حاضر داشته باشد، و تطبيق دراين صورت حضور دارد.

-تلاقي وتداعي وتلازم دوتصور ذهني گاهي بجهت مشابهت است. در عين حال معمولا با مراجعه  به وجدان و ضمير انسان مي تواند دو تصوير روشن  و واضح از دو مفهوم  ارجاعي  دست مي يابد. با مقايسه و در اين حالت با تمييز وباز شناسي،  تشخيص برتر يا ممتازحاصل مي شود. ودركنارآن تكليف نهايي و مسئو ليت اجتماعي و تعهد اخلاقي از اجزاء تحكيم بخش(رهنمون)  به نظام قاعده مند رشد وكمال يابي است.   

تشخيص وتميز شي ، از غير خودش بوسيله جزء اختصاصي ، اصطلاحا  معرفت يا شناسايي به شناخت عميق ختم شده است.

-          ارسطو  و جميع حكماء دوره اسلامي  عقيده دارند. كه محسوسات ومعقولات اوليه وآنچه با رعايت اصول  منطقي  كسب شود حقيقت است. 

اندازه گيري ميزان حقيقت يابي دشوار ، ولي تشخيص دريافت آ ن آسان است.اين واقعيت ، خود را برجسته نموده كه بعنوان سرمشق فعال، در اين دوره هيچكس و هيچ عاملي  قادر به محروم كردن انسان از آن نيست. چون در اين مبحث اجتماعي: عزت نفس، محبت وپذيرش صادقانه، روابط بالسويه انساني،خودشكوفايي باورها

– (برجسته مطالب وخواسته) تعيين كننده سرنوشت است.

-بناي رشد فكري وفرهنگي هرجامعه دين بوده است. بطوري كه وقتي استاد تاريخ يامورخ  مي خواهد تمدنها وفرهنگ ها را باز گو كند، به رشته تحريردرآورد يا تدريس كند.خواه ناخواه سر رشته مطالبش با محتوا وماهيت فرهنگ (اعتقادات، آرزوهاو باورها) وجايگاه يك قو م  به پيگيري  آرمانهايش، مي ستايد يا سر زنش ميكند.ورفته رفته متن موضوع به گفتمان ديني يا شاخه هاي برگرفته ازآن، گره مي خورد.ومصاديق  فراوانش درپيوند اكثر تمدنها به مردان بزرگ/عبادتگاهها/مكتب ها/ميدان ها/ آ تشكده ها/ قربانگاه ها/ وادعاهاي آنچناني حاكمان وفرمانروا هاست. وتمدنهاي كم وبيش بزرگ تاريخي بدون شك ، خواستگاه ديني اش را با قويترين نشاني مطرح مي كند. دريك عبارت به بينش(توحيدي) نغزجستجو شونده مي رسد. كه به عنوان بينش برتر علمي وتاريخي به جامعه وفرد، نوعا فهم وكشف درست مبدا ومعاد(مقصد وغايت را تبيين مي كند).اين شناخت، آگاهي و رهايي انسان رااز ماجراهاي تو در تو، وبي پايه،  آزاد مي كند. شا هد ي از تاريخ ايراني:

_ (نمونه): ويل دورانت در جلد چهارم كتاب تاريخ تمدن، مقاطعي از تاريخ تمدن اسلامي را به نام دانشمندان  ايراني نام گذاري كرده است،دوران خيام، دوران سعدي و....، و او در اين كتاب از دانشمندان بزرگ ايراني كه هم زمان با قرون وسطاي اروپا در مكتب خانه هاي علمي،آزمايشگاهي مجهز وبيمارستانهاي پيشرفته ي آن زمان، پايه هاي اساسي علوم  امروزي مثل رياضيات وجبر،فلسفه،شيمي،نجوم ، پزشكي،موسيقي،... را بنيان گذاري كرده اند نام برده ودر مورد آنها توضيح داده است. خوارزمي  را مهمترين شخصيت علمي در رياضيات دانسته،ابوريحان بيروني رافيلسوف، مورخ، جغرافي دان، رياضي دان و منجم و.... معرفي كرده كه درهمه اين رشته ها، نوشته و تحقيقات مهم وابتكاري داشته است. و در پايان ابوريحان بيروني را "لئوناردو داوينچي" مسلمانان توصيف كرده است. ويل دورانت علم شيمي را يكي از دستاوردهاي مسلمانان دانسته واعتراف كرده است. كه نخستين بيمارستان،نخستين داروخانه ونخستين موسسه دارو شناسي را مسلمانان ايجاد كردهاند.او در مورد زكرياي رازي مي گويد:... يكي ازمعروفترين طبيبان اسلامي  "رازي" است كه مثل اكثر دانشمندان و شاعران بزرگ عصر خود ايراني نژاد است... در مدرسه ي طب پاريس دو عكس رنگي از دو طبيب اسلامي اويخته شده كه يكي رازي وديگري ابن سينا بزرگترين فيلسوف ومعروفترين طبيب مسلمان است. ويل دورانت دربخشي از تاريخ تمدن، دانشمنداني را كه همه ايراني هستند اينگونه معرفي مي نمايد.: ابن سينا ازهمه نويسندگان پزشكي....برجسته تر وكتاب شفا وقانون او در اوج كمال است....ودر تاريخ تفكر انساني  ايراني، از تحقيقات معتبر به شمار مي آيد.

ابوريحان بيروني بزرگترين...جفرافيدان / جابربن حيان بزرگترين ....شيميدان و...  .

_ و اكنون درخشش خيره كننده، در ميادين علمي توسط  جوانان كشورمان كه نشان دهنده ي نبوغ و برتري انديشه وتوان علمي ايراني نسبت به سايرين است.(قرار داشتن در بين چندكشور برتر جهان ازحيث جهش وتوليد علم-  وكسب رتبه نهم در تكنولوژي نانو دردنيا ) تحسين دوست ودشمن را برانگيخته است.

_گردانندگان ومديران ارشد بسياري از موسسات علمي، پزشكي،و... بويژه درآمريكا وكشورهاي غربي، ايرانيان هستند. مركز فضايي آمريكا، دانشگاههاي معتبر،بيمارستانهاي فوق تخصصي و.... وشاهد حضور  تاثير گذار وكليدي ايرانياني است ، كه جامعه غرب با همه ادعاها به دانش فني آنها سخت محتاج است.

ايرانيان،  در توانمندي، به جهانيان اثبات كرده اند، كه در هر شرايطي، توانايي اثر گذاري در بخش هاي زيادي ازقضايا و جوامع پيرامون و وحتي  دورتر – وبرجسته تر اينكه در كوران حوادث و بروز تهديدها، فرصت آفرين وزمينه ساز درخشش هاي  فرهنگي وتمدن،  نمونه تاريخ بوده اند. ...                  

........بخشي از پيام انقلاب اسلامي و نحوه عبور از موانع و وضيعت موجود در جامعه جهاني، نشان دهنده و  باز كننده راه  مدار هاي فراموش شده  در  محور تكامل و عدالت وآقايي و استقلال فكري در فراخناي منظومه سعادت  معنوي ومادي براي يك شهروند بين المللي است واتصال دهنده  به منبع روشني  والهام بخش بينش فعال جهاني  تبديل شده و واين پيام  بوضوح در سراسر  جهان، شنيده اند. ... وبعنوان طرح جامع  ومعيار مرجع  (روشنمندي )در انديشه كمال مطلوب، خود نمايي مي كند . و رهنماي رفتار فرهنگي واجتماعي ودر پرتو اين چراغ، راه صحيح حركت، (نجات بخش )  دردو راهه سرگرداني ورهايي، "الگويي" شناخته شده است.

 وبدين نحو در فضايي حداقلي، چهار چوبي با تحرك حداكثري و رو به جلو ديده شده ومطرح است.ودرقالب:

بهره گيري از ايمان /هوش/احساسات  پاك /تدبير_ به تغير نگرش هاي رنگ باخته مادي محض، كمك كرده و نگرش حقيقي  قوي از افكار عمومي جهاني، مي شود.-

با پيدايش معيارهاي عيني كه تفوق خود را رفته رفته بر معيارهاي انتزاعي،  رسميت بخشيده، كميت تحرك وكيفيت  عملكرد موجد قضاوت مطلوب در قضاوت  افكار عمومي  جهاني است. در واقع  جوامع  برمبناي نظام  كنش ها  به تبع ارزشها و هدفها ي برتر وپذيرفته شده همگاني، ضرورت تشخيص بهتر از بدتر را ملموس تر يافته وبرآن ابرام دارند....

_چرا انگيزه محوري و پرسش مركزي (امروز افكار عمومي جهاني) پيرامون  قضيه عدالت خواهي و آزادگي طلبي است ؟

-براي سنجش وانتخاب موقيت و موضع اجتماعي عمدتا 4 چهار شاخص سرريز اين منبع لايتناهي است:

الف)- تنوع معيارهاي كيفي  در پاسخ گويي به نيازها وضرورتها

ب) برتري تعادلي وزني وحجمي وگستره تاريخي در انتقال مفاهيم

ج) تفاوت اساسي " هميشه نو بودن" در زير ساخت ها و رو ساخت هاي فكري تمهيدي / تدريجي/ تضميني /تكميلي، سازنده ارزشهاي مقبول همه انسانها

د)كاربردي شدن مباني نظري اسلام ناب (راه حل نهايي)- در بحبوهه شكست وعدهاي آرماني كمونيسم/ امپرياليسم در راستاي اداره جهان معاصر......

سوالات انبوه ومكرر

1-حادثه اصلي چيست.؟ گردش ودوران نسخه پيچي، دانشمندان وانديشمندان وتئوريسين هاي غربي "نوعي" درمانگرا نبوده ،مسكن ها ي موقتي بوده وآستانه ثبات وانتظار علاج از آنها  درخلال تجربه يكي دو نسل، درهم شكسته، وكهنگي از بدو زايش ، همراه داشته اند.ورنج ها و درد ها عود كرده اند. وتنها شگرد دائم نسخه پيچان، عادت دادن افراطي به آن مسكن ها بوده است.تا جايي كه بهاء واثر تسكين بخشي آن نيز، به تكرار از دست رفته است.

2-علت شتاب وعجله در جنب وجوش آگاهانه بشر براي رسيدن به وعده گاه  حقيقي  چيست؟ يقينا انسان نمي خواهد لغزيدن دوباره در سياهچال ها ودلان هاي سياست بازان وفكرهاي محدود وعاجز از   

"بار آفريني مخصوص" در  پيوند همه جانبه جسم ورو ح بشر را تجربه كند.   

3- چرا تنكولوژي و انفجار اطلاعات بر خلاف ادعاي خود برتر بينان به تنهايي وخودي خود، جوابگوي سير نيازهاي بشر رها شده در وادي دهشت زاي دوران معاصر نيست؟ اولا اينكه  گرانيگاه دانش پيوسته  در حال حركت است. ثانيا منبع  لايزال وجوشان آن  غير قابل  دسترس واحاطه براي  انسان بركل حواشي آن محدود است.ثالثاً دامنه  نامحدود  شعاعي آن  نيز خود مجهولات جديدي بر محدويت هاي روزافزون انسان است. و تاخيرات حجيم قبلي خود فاصله اي غير قابل جبران است.

رابعا-  انسان نمي خواهد ونمي تواند وابسته و محصور مغز ها ودست هاي مجموعه هاي انحصار گرمحدود ومعدود باشد. چرا كه ماهيت انساني چنين اقتضا دارد كه توليدوارزش آفريني  دستمايه خود مانند برابري در بهره برداري از مواهب  خدا دادي برايش لذت آفرين ورضايت بخش است.  

4- آيا پراكندگي وتشتت تصنعي موجود درايجاد اختلاف افكني و اختلال آفريني وقطع كردن همخوني( قوم وخويشي)  فرهنگي ومسافت آفريني تحت تاثير پارزيت ها، جهت دار است.؟ - بله اين اين واقعيت تلخ و روشن، سلاح كشتار جمعي برابر افراد وافكار مصلح ونيك انديش از كاربردي ترين كاركردهاي سلطه گران وسرمايه داران منفعت طلب وزياده خواه همواره تارخ بوده است. عليرغم تلاش وجانفشاني وفدا كاري انبياء، ائمه ،اولياء وشهداء و....صالحان ومناديان حقيقت، اين القاء ات سوء و سم پاشي ها با عناوين دهان پركن،  ا زقرائت هاي چند گانه از دين و معادو اصالت دادن به دنيا وپائين كشيدن ارزشهاي هاي انساني، تميز وترجيح نژادي و تقسيم امتيازات با معيار دو گانه و قانون تراشي  براساس موقعيت ويژه خود ودر مجموع هرم بندي اجتماعي چنان كه منافعشان ايجاب مي كرد. همه وهمه از سناريو هاي پشت برده اي بود كه بمرور به اكران گذاشته شد. و با عاقل ترشدن دنيا هم پوشالي بودن عروسكها و هم تزوير كارگردانها در اين صحنه خيمه شب بازي محرض گرديد.و انها با اينگونه ترفندها (دمكراسي، حقوق بشر، كنواسيون ژنو و....) كه خود به اعتبار زيبايي در لفظ واضع آن بوده و عجالتا خود هم بهره بردار .با ايجاد انحراف در ذهن عموم در دريافت حقيت از رسالت  موجودجامع الهي، خلاقيت هاي درك را،  مانع بوده وسقف پرواز را خود تعين كرده اند.وحالا تشكيك در اصل وفصل اين ماجراها وظيفه شناسي ونقش حساس  وپنهان  مانده بشري در جستجوي تازه ، ره پوي شميم نو است.- حتي در عقلانيت سياسي روشن گرديد كه بشر به حكم طبيعت خلقت با در نظر داشتن قابليت ها وزمينه ها (هر كدام حق نامحدودي براي تحصيل ودرك فضائل دارندومتوجه لزجي وموضع امواج سوء شده ، وآماده گي مبارزه، با چيره خواهان بر هوش وگوش هاي وچشم هاي بيدار را پيدا كرده اند) و...

5- آيا امتيازات و مزايا وپيشنهادهاي حيرت انگيز از طرف استكبار و اطياف وابسته بايد ناديده  گرفته شود؟ و اكنون توجه به توازن تشكيك در مقابله با شگرد و ترفندها كه بخش بي دفاع جوامع را هدف مي گيرد.(يعني انجا ....كه احساس نياز وجود دارد.) نگاه و رويه هشدار دهنده اي است. كه مستمرا  جزء تماشاچي و بي دفاع را متوجه عمق فاجعه بعداز ماجراي پذيرش مزايا ظاهري وفريبنده مي كند. وتوجه مي دهد كه  وقت كنار گذاشتن و نپذيرفتن مزاياي  كه متعاقبا تبديل به امتيازها وفرصتهاي از دست رفته مي شو د، هم  اكنون  است...از محتوا ي خدمت هاي خيانت زا  و حمايت ها ي  جنايت آميز پرده، برمي دارد.  وستاره راهنما (رهبر معظم انقلاب اسلامي اما م خامنه اي)  در حمايت حضرت ولي عصر( عج)-  با بيدارنمودن و جدان جمعي و احساس مشترك و اقبال درخشان پيشرو اميد پابنده  در  مسلمانان ومحروما ن عالم به رهايي از ظلم وستم بعنوان  فرياد رساي حق، نگاه  جهانيان را به ايران اسلامي، معطوف نموده اند.....

_همانگونه كه كمونيسم  از هم  گسيخت- ديوار برلين فروريخت.  تلسون مانده بعداز 25 سال دوباره آزادي، جست وخيز روي تخته سنگ هاي خاطرات كودكي اش را در اطراف خانه تجربه مي كندوسلطه (سياه نه) محكوم به شكست مي شود. و توده عرب، بهار عرب  به فرا مي خواندش. و صهيونيزم  خودر را محاصره  مي بيند.وجنبش  ضدوال استريت به ميدان مي آيد.  و قشرهاي مختلف اجتماعي در سراسر عالم،  نابرابر يها را شناخته به شكلهاي مختلف محكوم مي كند.و عطش براي آزاد شدن از امتيازات  حبابي كه تحقيقرشان مي كرد.و آمالشان را تهديد.  بعنوان  كسب كرامت انساني به قاعده و اساس تبديل مي شود كه  همه  محاسبات  تحليل گران   اتاق هاي  فكر سياه   بهم  ريخته، فضاي  نو ،فضاي فرهنگي وسياسي جهان شده و مو جب وحشت استكبار گرديده است.

_ آيا با (پير شدن جهان) بمعناي جزئي از نظم كلي حاكم بر سير تكاملي  مي توا ن اشاره اي به (خوديابي) داشت.؟ به عنوان جزئي از نظم  امور، بله. ...... ؟ پس از آنكه استعداد هاي  قا
برچسب: ،
ادامه مطلب

امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۸ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

انرژي دروني ايران اسلامي در مقابله با "تهديد نرم" اقتصادي

 

 

 انرژي دروني ايران اسلامي در مقابله با "تهديد نرم" اقتصادي

استكبار، با كامل كردن  نسبي قدرت نظامي واقتصا دي اش به رويكردي از سرمايه  گذاري نو درقدرت نرم پرداخته است. تا به  چا لش هاي سخت پيشرو، كه خود مسبب آن ، بوده بپردازد. بخصوص اينكه در حوزه جنگ سخت (بودجه هزار ملياردي پنتاگون) ونظام سرمايه داري(بزرگترين هرم اقتصادي با در اختيار داشتن  بيش از يك سوم از پانصد شركت مطرح جهان كه امريكايي هستند) نتوانسته است. به روياها وآرزوي ديرينه،سلطه گري همه جانبه بر جهان دست يابد. وعلاوه بر آن از هيمنه واعتبار مصنوعي امپرياليسم روز بروز كاسته مي شود. و اين پيمانكار همه جا مشغول،درآستانه  ورشكستگي ومعترف به اشتباهات بزرگ، به جنگ نرم با اهداف سابق واستراتژي جديد مي پردازد.

قدرت : بمعناي امكان تاثير گذاري بر رفتار و تصميم وسرنوشت ديگرا ن، به منظور نيل به نتيجه مطلوب است. در طول تاريخ، قدرت براساس معاعيري از قبيل قدرت نظامي، قدرت اقتصادي، قلمرو اجتماعي، گستره منابع طبيعي، تعداد نفوس انساني،نيات سياسي، اندازه گيري واعتبار گذاري شده است.    قدرت سخت، كشورها را ظرفيت ميداد. تا از چماق و هويج براي دستيابي به مقاصد گوناگون  استفاده ببرند.   

-قدرت نرم چيزي فراتر از "قدرت فرهنگي"صرف است. گرچه در اكثريت اجزاء از يك مقوله اند.كه در آن واحد هم محسوس وهم نامحسوس ودر نگاه اول مي توانند باشند. ودر آنها از  ايده ها/مبادلات انساني ،ديپلماسي/جنگ رواني/فضاي نامحدود رسانه اي ومجازي/بحران سازي/ابزار اقتصادي /و.... استفاده مي كنند. تا جهان را وادار به همسويي با مطامع و منافع نامشروع،خود نمايند.كه هركدام از اين مباحث گسترده و خود بتنهائي قابل طرح در مقال مستقلي  است. استكبار در دور جديد جنگ  نرم با تكيه بر طبل جهاني سازي  اقتصاد، فرهنگ وهويت، پايه گذاري شده است. برنامه ريزي براي ايجاد سازوكارهاي لازم، به منظور استحاله ي نامحسوس، و احيانا تبديل برخي كار گزاران سياسي،اقتصادي،اجتماعي،فرهنگي،علمي، آموزشي،امنيتي ، كشور هدف، به عنوان عامل كاربست آن سازكارها برمبناي نفوذ نامرئي محسوب مي شود.تخريب هويت فردي وملي مبتني بر ايجادتغيردرجهان بيني،باورها،بينشها،ارزشها،هنجارها،رفتارها،نگرشهاي سياسي- فرهنگي- اجتماعي،سست كردن پايه هاي انسجام ملي، تشديد اختلافات داخلي،ترويج بي تفاوتي، بحران سازي،درسه حوزه :الف) بحران هويت ب)بحرا ن اعتمادج) بحران توزيع –  از جمله اموري است كه  دشمن درحيطه تهديد نرم اقتصادي، طراحي مي كند....            

 هدف سياسي                   ابزاراقتصادي              هدف فرهنگي

تهديد نرم مانند بسياري ازمفاهيم ديگر، داراي ويژه گيهاي است، كه مهمترين آنها خصوصيات،ابزار واهداف مورد هجوم تهديدنرم  ميباشد.علاوه براين، در تهديدنرم، مخاطب شناسي از جانب كارگردانان مهاجم، از اهميت زيادي برخودار است. ودر  اين پرو سه، بر سه بخش جامعه، يعني: مردم/نخبگان/دولت به شيوه  هاي متفاوت  ومخصوص  نقش و  رويكردمخاطبان، در پروژه اي  طبقه بندي شده  تمركز مي كنند. مشكل  قابل درك بودن، تهديد نرم در مراحل اوليه و اهميت زياد آسيب پذيري هاي هر جامعه،به عنوان  حفره ي  شكل دهي، تهديد هاي نرم است. با مرور زمان، جهت  فراهم شدن زمينه ها وبستر هاي لازم، شكل گرفتن آن مستلزم فرايند پديده وبرجسته سازي است.واساسا لايه هاي از جامعه را نشانه مي گيرد. كه در احساس ودرك موقعييت تهديد،رويه ديد  سطحي  در ارزيابي از وضعيت داشته باشند. (جدي وعميق به موضو ع نپردازند.) واين مي تواند به دليل ماهيت ذهني وانتزاعي آن،چندان جلب توجه نمي كند.وبر اين پايه، تهديد نرم به صورت خفته و مستور پيشروي مي كند.

_

1)ابزارها واهداف تهديد نرم اقتصادي در كندسازي يا متوقف كردن زمينه هاي مختلف پيشرفت.  :الف)ابزارها :1-ايجاداحساس كاذب سيرصعودي نيازمنديهاي اقتصادي ارضاء نشده در جامعه2-القاي حربه ي دشمن مبني بر ناتواني دولت در تامين ضرورتها ورفاه اقتصادي مردم.3-ايجادتمايل در وابستگي مسئولان ومردم به غرب وشرق جهت حل مشكلات (بعنوان فرصت آخر)4-ترساندن ملتها از قدرتهاي شيطاني، ومايوس كردن آنها از  دنبال نمودن آرمانها و پيشرفتهاي خود.5- هميشه مطرح نشان دادن ضعف  توليدات  بومي در مقابل كالاهاي مصرفي وارداتي. 6- وارد ميدان كردن ستون پنجم اقتصادي دشمن در حوز ه ا قتصاد: احتكار. گرانفروشي.كم فروشي.كلاه برداري. بهم ريختن نظم طبيعي عرضه وتقاضا.و....

-ب )اهداف تهديد نرم اقتصادي درزمينه( پيشرفت جامعه): 1-بازگشت به دوره ي وابستگي.2-جلوگيري از الگو پذيري ساير ممالك مسلمان ومحروم ... از جمهوري اسلامي3-استثمار  وپذيرش تصميمات ارباب مآ بانه در مسايل اقتصادي كلان وتوابع آن.وتحميل بردگي به ملتها.4- اصرار بر تائيد  نظام تك قطبي ونظم نوين جهاني بسركردگي استكبار وصهيونيزم.از طرف بقيه جهان.5- ازبين بردن موازنه راهبردي نظام هاي مردمي، در نيل به عدم دسترسي به موفقيت.6-دور كردن مردم ونظام از مباني اقتدار ملي وپايه هاي اصلي آن.

2)ابزارهاي تهديد نرم اقتصادي در زمينه رفتار كار گزاران:الف)-1- بي انضباطي مالي واقتصادي2-ميز قدرت پرستي3-ترويج فرهنگ اشرافي گري.3- ترويج فراموشي از شعارهاي اصلي انقلاب.دينداري. عدالت.جهاد.استقلال.4-ايجاد غفلت در بين روحانيون نسبت به مسئوليت پناهگاه محرومان بودن.5-برجسته شدن محروميت.نابساماني.تبعيض وبيكاري .6-گسيخته شدن پيوند (نماينده ) با مردم.

 ب) اهداف تهديد نرم اقتصادي در زمينه كارگزاران:1-تهديد تشكيلاتي نظام از درون.2-خدشه دار شدن چهره كفر زدايي وفقرستيزي روشن انقلاب3-گرايش مسئولا ن به اشرافي گري وبي توجهي به محرومان4-معامله كردن انقلاب اسلامي با  با همه دستاوردهاي معنوي وپيشرفتهاي مادي كه حاصل خون شهدائ انقلاب ودفاع مقدس و زحمات بزرگان انقلاب ومردم است در يك برهه خاص.با رفاه طلبي محض وبي تفاوتي.5- فاصله اندازي بين شعارهاي اصلي انقلاب (دينداري،استقلال، جهاد، خود كفايي) ونسل فعلي.

رجوع به رهنمودهاي مقام معظم رهبري: اگر جوان بسيجي را، جوان مومن را، جوان با اخلاص را-كه هيچ چيز نمي خواهد جز اينكه ميداني باشد كه در راه خدا مجاهدت كند- در انزوا انداختيم وآن آدم پر روي افزون خواه پرتوقع بي صفاي بي معنويت را مسلط كرديم، آن وقت همه چيز دگرگون خواهد شد....

  3)ابزارها واهداف در زمينه الگوي مصرف- الف)ابزارها 1-رونق فرهنگ مصرفي ورويكرد مصرف زده گي در استفاده ازكالاهاي مشابه وارداتي 2-امتياز يافتن صاحبان مال ومنال برفقرا در جامعه اسلامي.3-فرنگي مآبي در نشست وبر خاست ها ومعاشرتهاي اجتماعي.4- ورود كالاهاي مصرف ساز وخانمان برانداز.

ب)اهداف تهديد نرم اقتصادي در زمينه الگوي مصرف) 1- جلوگيري از رشد وشكوفايي وپرورش استعدادهاي خفته وسركوب شده پابرهنه گان.2-تحميل خواست وانتظارات شركت ها وكمپانيهاي سلطه گران (كمبود به وقت نياز)اعمال سليقه در شرايط خاص.3)- تحت تاثير قرار دادن ارزشهاي انساني با پول وطلا. و درون پاشي فرهنگي با دنيا طلبي مفرط...

انرژي دروني ايران اسلامي:1- ايما ن واعتقادبه همراهي قدرت لا يزال الهي ووعده تخلف ناپذير قران مبني براينكه "دست خدا بالا تر از همه دستهاست".2 -  رهبري داهيانه امام خامنه اي دام ظله العالي كه  در هربار "سنگ زير پاي" تهديد كننده گان ملت ونظام را با نفس روحاني خويش كشيده است.3-باور به توانمديهاي جوان ايراني كه پركننده همه فاصله تا قله افتخار است.3)ميزان بالاي اعتماد مردم به اجزاي مختلف نظام.4)شخصيت فرهنگي و"پرنسيب" اجتماعي ايراني همواره با توجه به موضع دشمن، جهت گيري و"ايستاري" ارزشمدارانه و وطن دوستانه را انتخاب كرده است.5)تجربه گرانبهاي مقاو مت در برابردشمن نتايج شيريني را در پي داشته است.6)شناخت مفهوم زمان در مقطع فعلي- همه ميدانيم كه دشمن اكنون سخت، درابعا د مختلف سياسي واقتصادي وفرهنگي به مخصمصه افتاده است.و جهان سراسر دوره ي انتقالي(فضاي خالي بين دوره ي جهاني سازي ودوره ي دريافت روشن مندي ها را با گذر تجربه مي كند)  با اين دوره،  روشمندانه و هوشمندانه برخورد مي كنيم..7- انباشت شور انقلابي ملت ايران: كه بوقت نياز، فوران غليان و هيجا نش مثال زدني است.8-منابع متنوع وسرشار انساني ومادي كه پوشش دادن همه نيازها  وضرورتها را با تسري فرهنگ عمومي كار در همه موضوعات كفايت ميكند..




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۷ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

دو شيوه از ارشيو اختلاف افكني انگليس در مقاطعي از تاريخ سياسي

دو شيوه از ارشيو اختلاف افكني انگليس در مقاطعي از  تاريخ سياسي

1- وحدت و انسجام رمز پيروزي و ماندگاري هر جامعه اي است. و در هر مقطع كه اين عنصر تعيين كننده در ميان افراد يك جامعه بعنوان يك ارزش پايدار توجه شده است. علاوه بر موفقيت و پيشرفت و عزت بخشي باعث جاودانگي پيروزي ها نيز بوده است. و بر همين اساس استعمار پير انگليس  و ساير حلقه اي استكبار و صهيونيزم بدنبال اختلاف افكني و برجسته كردن تفاوت هاي فرعي بوده است. دو نمونه از صد ها نمونه شيطنت ها نقل مي كند. در زمان اشغال هندوستان به وسيله انگليس،كه در مقابل مردم شبه جزيره هند به استيصال رسيده بودند. و در يكي از قضايا گفته مي شود: تفنگ جنگي، آن سال ها جهت سرويس و مسلح شدن احتياج به يك نوع روغن داشت. در گرما گرم جنگ، شايعه اينكه اين روغن از خون گاو بدست مي آيد؟/ در ميان هندوها قوت گرفت. و در اردوگاه مسلمانان ترويج كردند كه اين روغن از خون خوك تهيه مي شود؟/... باعث تحريك احساسات مذهبي و دلزدگي و احياناً مكث دو گروه در استفاده از تفنگ را فراهم كردند. وبه سربازان خود هم اصل مطلب گفتند.؟/ كه اين روغن يك نوع چربي گياهي است.... و سرانجام با سرد كردن ميدان جنگ و انتقال دامنه اختلاف بين مسلمانان و هندو ها، شبه جزيره هند را به چند كشور تقسيم كردند.

2- در زماني كه ايران با دولت عثماني بر سر مسائل مرزي اصطكاك پيدا كرده بود. يك فرد، مخصوصاً يك روضه خوان دوره گرد نابينا را اجير كرده بود كه در جلو سفارت عثماني در تهران هر روز بمدت 2 ساعت به اصطلاح روزه خواني كرده و عمداً بعنوان شيعه جهت تهيج احساسات مذهبي مطالبي خاص مطرح كند.ونتيجتا سر كنسول عثمانيها در گزارش كنسولگري عثماني به دولت متبوعش، به اين موضوع،بعنوان (اهانت به صحابه) انعكاس دهد. و وقتي يكي از مأموران رد گيري كرد. واعظ كور گفت: كسي به من 2 تومان براي هر روز داده كه بمدت يكماه در اين جا روضه بخوانم.وآن فرد رامعرفي كرد. و بعد از فرد دو توماني بعد از واعظ، از رابط دوم آن دو سئوال شد گفت كه به من 3 تومان دادند. كه كسي را براي اين مأموريت پيدا كنم و نفر بعد؟ و نفر بعد؟ كه نهايتاً 5 تومان رسيد.؟ و نفر يكي مانده به  آخر كسي هست؟ كه از ديپلمات انگليسي 10 تومان را براي انجام اين مأموريت گرفته و به سفارش آن مأمور اين برنامه ويژه براي تشديد دامنه اختلافات بين دولت ايران ودولت عثماني طراحي شده است.





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۶ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

تحقيقات نتيجه گرا و تصميم گرا

تحقيقات نتيجه گرا و تصميم گرا:

در اين تقسيم بندي ، منظور از تحقيقات نتيجه گرا ، تحقيقاتي هستند.كه هدف پژوهشگر صرفاً يافتن پاسخ به مسئله اي است كه هيچگونه كاربردي بلافاصله براي آن مترتب نمي باشد ، در حالي كه تحقيق تصميم گرا هدف پژوهشگر ، يافتن پاسخ مسئله اي است كه نتيجه آن ، بلافاصله مي تواند در تصميم گيري ، مورد استفاده قرار مي گيرد.

« تحقيقات بر حسب هدف»

تحقيقات علمي براساس هدف تحقيق به سه دسته زير تقسيم مي شوند:

1-    تحقيق بنيادي 2- تحقيق كاربردي 3- تحقيق و توسعه

1-  تحقيق بنيادي : هدف اساسي اين نوع تحقيقات ، آزمون نظريه ها ، تبيين روابط موجود بين پديده ها و افزودن دانش در يك زمينه خاص است. تحقيقات بنيادي نظريه ها را بررسي كرده ، آنها را تأييد ، تعديل ، يارد مي كند. با تبيين روابط ميان پديده ها تحقيق بنيادينه به كشف قوانين و اصول علمي مي پردازد. اين نوع تحقيقا عموما نتيجه گرا بوده ودر رابطه با نيازهاي تصميم گيري اعمال و اجرا نمي شود. براي مثال بررسي تحول استدلال منطقي كودكان را مي توان يك نوع تحقيق بنيادي دانست.

2-  تحقيق كاربردي : هدف تحقيقات كاربردي توسعه دانش كاربردي در يك زمينه خاص است. به عبارت ديگر تحقيقات كاربردي به سمت كاربرد عملي دانش هدايت مي شود. مثلاً در طراحي يك پروژه صنعتي و ..... كمك به اتخاذ تصيم هاي مربوط به آن پروژه و...... به كار مي رود. و هدف را تضمين مي كند.« ضمن توجيه و عملگرايي»

3-  تحقيق و توسعه : فرايندي است كه به منظور تدوين و تشخيص مناسب بودن يك فراورده فكري و طراحي عملي آن انجام مي شود. هدف اساسي اين نوع تحقيقات ، تدوين يا تهيه برنامه ها ، طرح ها و امثال آن است. به طوري كه ابتدا تا معين خاصي مشاهده گرديده و براساس يافته اي پژوهشي ، طرح و يا برنامه ويژه آن ، تدوين و توليد مي شود.




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۴ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

در برابر «فرصت طلب ها» عميق باشيم:

در برابر «فرصت طلب ها» عميق باشيم(اصطلاح سياسي1 )اصطلاح بعدي رويش ها وزايشها

در گفتمان سياسي ، هدف از فرصت طلبي: رفتاري است سازش كارانه با شرايط و اوضاع و احوال جو غالب و موجود براي دستيابي به منافع خاص ، و چشم پوشي موقت از رفتار و انديشه گذشته در شرايط فعلي حتي اگر با مبادي و عقايد اوليه سياسي وجناحي تطيبق نداشته باشد.

و چنيني بر مي آيد كه ابتدا به ارائه نوعي خاص از رفتار و گفتار و  كردار معيني در رفتار سياسي معتقد بوده اند. و متعاقباً رد نظر، عذرها و ترديدها و پيرامون آن شكست در جبهه مستقيم رويكردي جديد ، با ظاهري تبديلي (مبدل) از نظر گفتار و حتي در رفتار،با موج پيروز و در فصل برداشت همراه و همزمان مي شوند.

تفكيك و تشخيص ابن الوقت هاي چهار فصل و فرصت طلب ها ، در برخي  جوامع معمولاً به صورت كار بسيار مشكل در مي آيد. زيرا كه جويندگان فرصت ، با انواع شگردها و ترفندها به دقت جو ليزه شده و با ارتباط گيري با لايه هاي ضعيف درون موج پيروز و ترتيب حسن تعليل و توجيهات و تفسيرهاي بلوف هاي اغواكننده به عرضه خود پرداخته و تحميل مي كنند.

اغلب با ، جستجوي كشف رمز عبور ، نفوذ در روزنه ها  تا حاشيه حلقه هاي تصميم گيري احتمالي بصورت خزنده خود را نزديك ميكنند..

مخصوصاً اينكه تمييز تفسير رويه  نيت قطعي فرد مبتني بر اصول راستين و مصاديق بارز از شاخص هاي كيفي بهره گيري نموده و  و تشخيص آن حداقل د ركوتاه مدت  مشكل  است.

و بر پايه يك ايده سياسي كه عنوان مي كند: براي رسيدن به "هدف" به يك چيز بايد چسبيد.مثل يك "پاكت نامه" كه براي رسيدن به مقصد به يك "تمبر" مي چسبد. مي توان به سادگي پيش بيني كرد كه در بحبوحه يك موقعيت مناسب ، هماهنگي و تعهد و همراهي  خود را بنحو دلخواه زير پا مي گذارد.

و چه بسيار پيش مي آيد كه در پي پيروزي يك پروسه فكري ،و ، فرصت طلب ها و برخي مصلحت انديشان ديروز كه گروه اول با دل و جان و گروه دوم با بي تفاوتي محض براي جريان مقابل و تقويت سيستم آن فعال بوده اند. به نا گه گوي سبقت را از  صادق ترين و فعال ترين افراد ، مجموعه پروسه  پيروز  مي ربايند. وسينه چاكانه ، افراطي .... موج سواري را دنبال مي كنند..

چه اين كه از يك طرف با توجه به فرايندي كه قبلاً مرور شد. اعتماد و نظربرخي ازبزرگان قوم  داخل پروسه به  خود جلب نموده وبا نشان دادن سر سپرده گي ظاهري و نوعي خوش خدمتي هاي موقتي به منصبت و موقعيت هاي قابل توجهي دست پيدا  كنند.

و در عين حال ، باايجاد بي اعتمادي ، تخريب از درون ، ناراضي تراشي ، كند كردن روند اجراي برنامه ها و ايجاد شكاف در مجموعه راه، براي اهداف نهايي بعدي دنبال و تأمين وبازكنند. و با تزريق ابهام ، نا اميدي ، قيچي كردن برخي از اشخاص صادق و انحراف دادن، تعويق و تأخير دادن ضرورت ها و نيازها ، اولويت بخشي به نيّات محوري خود و جريان بازنده را به صورت فشرده دنبال كنند.  و بر مجموعه پروسه ارزشمدار عدالت خواه و ولايت مداراست كه باحفظ پايگاه مردمي كه همه دغدغه آن كه اجراي قانون و برنامه ي نظام و تطبيق عدالت با همه ابعاد آن است . لازم است براي رهايي از چنگال اين بيماري  ، با دقت ،افراد ، سر سوخته و معتقد راستين كه بر سر عقايد و ارزش هاي عيني و اصول استوار خود معامله نمي كنند. را با افرادي كه منتظرند كه پيروز ميدان را ببينند نهايتاً كيست؟ و او را بر دست بگيرند. عوض نگيرند و مبادله نكنند. و براي پرداخت هزينه آماده بوده و بر جو سازي ها در  فواصل مختلف زماني چيره گي ،تسلط هوشياري  نشان داده و بدون دلسردي اميدوارانه ،حضور موثر درصحنه از آن خود سازند.




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۴ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

گپ يوميه : خاطراتي از كنگون قديم (ناخدا جسوم)

گپ يوميه : خاطراتي از كنگون قديم (ناخدا جسوم)

او روزا كه دريا برو و بيويي داشت. لنگوته4 چهار قلم خط خطي با گنجفراغ سفيد ، فرم لباس سازماني ناخداها و جاشوهاي سرد وگرم چشيده و موج خوردۀ مطاف و بركوو بيد ، تو همي كنگون، ناخدا جسوم سي خوش كسي  بيد و ري لنج مووي نيش . چن نفر نون مي خوردن و دره، خونه ش و از بيد ، بساط چي دَم كشيده ، غوري تو منكل تشي ، و جلنگ جلنگ زير و استكان ، و وختي از دريا وا مي گشت . هر ره گذر خسسه ايي كه از در فِداش رِد وبيد خود بخودتو لِيِ وانش يا سايبون دِرِ فِداش گير مي افتاد اونجا مي نشست . و بساط سالفه و غشمره و گپ و گال تا كه سايه بيد ،رو  بيد ، برهو هم ، بچِش بيد. فصل حشينه يا مُين فروشي از ديوار بالا مي رفت و ري بون ، خبر از حضور حشينه مي داد با شاباش، شاباش ...گفتن... . تو محل ناخدا جسوم خبر وضع هوا و دريا ، هم معمولاً داشت. و از كسي دريغ نمي كرد. در مجموع هم آدم كار دُرُسيي بيد. و هم مهربون و كار بلد ، اما شريكي داشت. كه رو هم رفته و به قول بچه هاي لب اُوو ، خيلي ناچوس بيد. وهميشه توكار خِيط و بلط خُوش بيد . تو كار زير اُووي و غوص هم اوسا بيد. مهتوگ ، بش ميگفتن ، و حسابي بخصوص تو هنگام سفر رِيِ اُوو ، عذاب ناخدا جسوم بيد. و دل ناخدا جسوم خِين كِرده بيد. ولي ناخدا جسوم كمتر به رو خُش مي اُوورد. و به قول شهر ي يا ، به هر شكلي باش تا مي كرد. مهتوگ تو وخت كاري جا خالي ميداد و وخت سوال و جواب هم ، همش جاده خاكي مي رفت. اما با اي وجود خيلي هم ادعاش مي شد. خُش خُشي ،نرگدي و گُت بازي در مي آوورد.

وخَت ما چله و خوراك خوردن سر طباخ جارجنجال ميكرد. وكمو بيد. در حساب و كتاب گلاته آخِر؛ دِبِه بازي بيد.... خيلي هم بارِش نبيد كه نبيد يه روز تو دريا كه هوا طيفوني وابيد. سر لجبازي نِزيك بيد كار دِس ِ ناخدا جسوم و جاشوا بِده ، .... آخرش هم كلي طلبكار شد و هر چي شر و تخصير بيد گردن ناخدا جسوم انداخت. ناخدا باش خيلي جونم و چشام گفت. و ناديده گرفت . جاشوا خيلي ناراحت واوِيدن و اوقاتشون تَحل و زهر وابيد. و اساسي دلشون با مهتوگ، ديد كرده بيد. وبا ناخدا جسوم گپ مي زِدن و خواهِش مي كِردن كه خومو پول ري هم مينيم . و شر شراكتي فكاك وي بيم. ناخدا جسوم گفت باشه. يه مرتبه ديگه فرصت بديمش؟ سي كنيم. چه ويبوت؟ جاشوا گفتن يا كيي ني؟ اي دفعه بخاطر تو .....

ولي اي همه ري دلي  دادنش كار دِسمون مي ده ؟

همه اينا كه ميگين :راسه ولي...... خاب ديگه ....... خلاصه سري بعدي همگي دريا رفتن ..... ليخ و گرگورها انداخته بيدن و منظر بيدن كه اول صبح جمع كنند... ولي نصفه شووي ، مهتوگ پابيد تا مي خواس با يه كارد مُككي گلس، همو بنده با هوراء يا لنگر  بُبرت؟ و خدا مي دونه چه سر جماعت ولنج مي اُمد. ولي ناخدا جسوم كه از دير، زير چشي ، مي پؤي دِش بموقع كَنگش گرفت.... و گفت ديگه بازيت تموم شدو جاشوا را بيدار كرد و با بَندهِ گُش . دس و پاي مهتوگ بسسن و تو خَنِ لنج زندانيش كِردن و روز بعد اومدن تو خور پي چانش ري كُولش و حق و حسابش دادن و دومِنِش كردن..... و به قول قديمي ها فنشتش كردن و شر فكاك تا روز حساب.

( نام هاي وشخصيت ها در اين داستان فرضي هستند)


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۰۳ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)