سوله ایرانی سوله ایرانی .

سوله ایرانی

مسئولیت در بصیرت:

مسئولیت در بصیرت:

مسئولیت : آنچه که مورد سؤال است و مؤاخذه ،و می بایست جواب گوی آن بود.  همانگونه که  قرآن کریم تذکر داده است . که انسان ها در روز قیامت با پیشقراولان و امامان خود محشور می شوند. و طبیعتاً هر گروه با انتخاب خود و همراهی شان ، موجب پاداش یا مجازات به ترتیب ، انتخاب خوب ،یا بد است.بخصوص این که وجود احساس چند گانه در انسان به مدد فکر و ضمیر ،بصیرت ؛عبرت و آینه ، شخص را برای هر گونه بهانه ای خلع سلاح می کند.

بصیرت : آن آگاهی عمیقی که راه را به ما می شناساند.و زمینه تشخیص خطا از صواب و صحیح از سقیم و نهایتاً حق از باطل را برایمان تفهیم می کند . از یک سلسله حقایق مسلم که ذهن ما آنها را در کمال بداهت و روشنی ، در می یابد . به مسائلی دیگر بر می خوریم که ممکن است بر ما روشن نباشد. و باید آنها را از طریق فکری و استدلالی کشف کنیم . واضح است که حتی بشر در کوشش علمی و استدلالی گاهی خطا می کند و به اشتباه می افتد. اما این بشری که ذکرش می رود . ابزاری را برای تشخیص حق از باطل در اختیار دراد که مقیاس و معیاری معتبر است. که او را از خطا و اشتباه در فکر باز می دارد. بله ..... منطق متکی بر بصیرت_ و دو نکته از این موضوع ؟

1-  آیا ممکن است یک چیز هم حقیقت بوده باشد وهم خطا ؟ که محال است.

2-  حقیقت دایمی است نه موقت.

طبیعی است که از کثرت ورودی در ذهن ، عدم تحقق و اراده ی رسیدن به یک موضوع حاصل می شود. ودر ذهن رو به تکامل هر بار ویرانی و از نو ساخته می شود. و این تکرار راه به جایی نمی برد.

ارسطو و جمیع حکماء دوره اسلامی می گویند : محسوسات و معقولات اولیه و آنچه با رعایت اصول منطقی کسب می شود حقیقت است.

تشخیص و تمییز شی از غیر خودش بوسیله جزء اختصاصی ، اصطلاحاً معرفت یا شناسایی نامیده می شود.

معمولاً با مراجعه به وجدان و ضمیر، انسان می تواند به دو تصویر واضح از دو مفهوم ارجاعی دست یابد با مقایسه و در این حالت ، با تمییز و بازشناسی به تشخیص برتر یا ممتاز و " بصیرت " دست می یابد. در عین حال تکلیف و مسئولیت وتعهد از اجزاء تحکیم بخشی، به نظام قاعده مند جامعه است.

ضمیر (وجدان) هرگز حاضر نیست ، معارض و مخالف خود را بپذیرد. زیرا پذیرش آن ، ناقض خودش است. و بر ذهن روشن می شود که معرف هر چیز سابقه و آثار مفید آن اول برفرد و ثانیا بر جامعه است.

همچنان که انسان به اهمیت سر در بدن بیشتر از سایر اعضاء پی برده و به حسب حس و عقل این جزء را بالاتر از همه اجزاء می بینید. و نقش ها و نسبت های برتر را این گونه نامگذاری می کند. سرچشمه- سرنخ- سرسلسله و ......

 بر این اساس است که وجوب و اهمیت و تأثیر اعتبار امر ونهی و تبعات آن روشن می شود. و چون انسان ، همین اطاعت و وجوب را برای نخستین بار به موجب فطرت در مورد « آمر» گرفته است.

ودرهرجا که وجوب اطاعت می بیند. همان جا وجود آمر را معتقد خواهد بود.و درنتیجه لزوم  «آمر» و حاکم نیز اثبات خواهد نمود. و هر گونه اندیشه تازه که تکامل اجتماعی را شکل دهد. و طرح نوینی که ایجاد می شود. باز کاری را که انسان به حسب فطرت اولی انجام داده پیروی کرده و روی همان کارگاه نخستین و نقشه اولی تار و پود می بافد.

همواره یک حقیقت استوار و غیر قابل تغییر و تحول ، بر خلاف ذهنیت ، طرفداران ابهام آفرینی ، این موضوع قابل محو نخواهد بود. و وسیله هدایت ،آن گونه که در آموزه های دینی آمده است. تمسک به فرآن و اهل بیت عصمت (ائمه اطهار) و در اشاراتی از قرآن اطاعت از ولی امر موجب عدم گمراهی و ضلال است. و مؤکّد صریح در فقاهت قرآنی ،بیان شده است که سنگ فنا ناپذیر "پی" برج اسلام "ولایت" است.

و ما وقتی که خود را قبول داریم وضمیر خود را تأیید می کنیم . و به فکر پاک و اعتقاد راسخ خود شناخت داریم. و باورمان را مطمئن هستیم . دیگر نباید تردیدی در ذهن وارد کنیم. که شقّ دوم چیست؟ و چه مشکلی را حل می کند؟

و این انسان است که وجداناً احساس می کند استعداد پذیرفتن تکلیف و قانون و نقش مسئولیت را داراست.

نقش های اجتماعی ، دقیقاً پذیرای نوعی ثباتند. با این همه ؛کنارآمدن با آنها ، مستلزم درک صحیح ، بازیگران جمعی و فردی از نقش ها در اجتماع است.

طبیعی است بازیگرانی که در پذیرش این نقش ، احتمال زیان فردی، می بینند ، بر زیاد خواهی خود اصرار دارند.وبه تعابیر دیگر خواهند پرداخت.

شاید تفسیر و تعبیر مثبتی نیابند. و دقیقاً این وجاهت در پذیرش ، انتقاع کلی است. که بر خفایای برداشت و انتقاع جزئی پیروز است. و جزئی که خود را در معرض ضرر می بیند. ضعف در رسائی ضمیر و ندای آن دارد. و در واقع نسبت به خود در تأخیر مانده است. و احساس عقب ماندگی در دست یابی به امور« غیر حقیقی» دارد. و به اشتباه در هر بزنگاه محفلی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی موضعی می گیرد. که از خستگی و پریشانی و در هم ریختگی ذهن وضمیرش حکایت دارد. و اینجاست. که افکار سلیم به محک آزمون و کشف حقیقت ، به اوج بصیرت رهنمون می شنوند. و   فکر مقابل با وجدان موضع معکوس می گیرد؟ جامعه فعال و پرنشاط سخت منتظر آینده ای است : که قرآن کریم وعده تحقق آن را داده است « و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»

و نتیجتا:ً گرایش امت ماست که در همراهی با ولایت، ولی امر : کسی که تکلیف یافته و براساس این تکلیف ، قدرت اخلاقی – سیاسی ،قانونی ، حقوقی و فرهنگی را در موقعیت متعادل براساس سنت الهی به عهده دارد. و جاذبه این خصوصیت امکان تأمین امور دنیوی و اخروی همه افراد را حول محور ایشان را داراست. ومهم اینکه  وحدت و انسجام جامعه را تضمین می کند. تاکیداً امت در همراهی صلابت می ورزد . و به یمن این صلابت و در متن این گرایش به سوی تکامل و پیشرفت شتاب می گیرد. و ارزش، بسیار شگرف و پرمایه بودن؛ این نکته از آن جا روشن است . که دشمن آن را نشانه رفته است.

 

عبدالمجید اورا




برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۱۹:۴۹ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)