سوله ایرانی

در برابر «فرصت طلب ها» عمیق باشیم(اصطلاح سیاسی1 )اصطلاح بعدی رویش ها وزایشها

در گفتمان سیاسی ، هدف از فرصت طلبی: رفتاری است سازش کارانه با شرایط و اوضاع و احوال جو غالب و موجود برای دستیابی به منافع خاص ، و چشم پوشی موقت از رفتار و اندیشه گذشته در شرایط فعلی حتی اگر با مبادی و عقاید اولیه سیاسی وجناحی تطیبق نداشته باشد.

و چنینی بر می آید که ابتدا به ارائه نوعی خاص از رفتار و گفتار و  کردار معینی در رفتار سیاسی معتقد بوده اند. و متعاقباً رد نظر، عذرها و تردیدها و پیرامون آن شکست در جبهه مستقیم – رویکردی جدید ، با ظاهری تبدیلی (مبدل) از نظر گفتار و حتی در رفتار،با موج پیروز و در فصل برداشت همراه و همزمان می شوند.

تفکیک و تشخیص ابن الوقت های چهار فصل و فرصت طلب ها ، در برخی  جوامع معمولاً به صورت کار بسیار مشکل در می آید. زیرا که جویندگان فرصت ، با انواع شگردها و ترفندها به دقت جو لیزه شده و با ارتباط گیری با لایه های ضعیف درون موج پیروز و ترتیب حسن تعلیل و توجیهات و تفسیرهای بلوف های اغواکننده به عرضه خود پرداخته و تحمیل می کنند.

اغلب با ، جستجوی کشف رمز عبور ، نفوذ در روزنه ها  تا حاشیه حلقه های تصمیم گیری احتمالی بصورت خزنده خود را نزدیک میکنند..

مخصوصاً اینکه تمییز تفسیر رویه  نیت قطعی فرد مبتنی بر اصول راستین و مصادیق بارز از شاخص های کیفی بهره گیری نموده و  و تشخیص آن حداقل د رکوتاه مدت  مشکل  است.

و بر پایه یک ایده سیاسی که عنوان می کند: برای رسیدن به "هدف" به یک چیز باید چسبید.مثل یک "پاکت نامه" که برای رسیدن به مقصد به یک "تمبر" می چسبد. می توان به سادگی پیش بینی کرد که در بحبوحه یک موقعیت مناسب ، هماهنگی و تعهد و همراهی  خود را بنحو دلخواه زیر پا می گذارد.

و چه بسیار پیش می آید که در پی پیروزی یک پروسه فکری ،و ، فرصت طلب ها و برخی مصلحت اندیشان دیروز که گروه اول با دل و جان و گروه دوم با بی تفاوتی محض برای جریان مقابل و تقویت سیستم آن فعال بوده اند. به نا گه گوی سبقت را از  صادق ترین و فعال ترین افراد ، مجموعه پروسه  پیروز  می ربایند. وسینه چاکانه ، افراطی .... موج سواری را دنبال می کنند..

چه این که از یک طرف با توجه به فرایندی که قبلاً مرور شد. اعتماد و نظربرخی ازبزرگان قوم  داخل پروسه به  خود جلب نموده وبا نشان دادن سر سپرده گی ظاهری و نوعی خوش خدمتی های موقتی به منصبت و موقعیت های قابل توجهی دست پیدا  کنند.

و در عین حال ، باایجاد بی اعتمادی ، تخریب از درون ، ناراضی تراشی ، کند کردن روند اجرای برنامه ها و ایجاد شکاف در مجموعه راه، برای اهداف نهایی بعدی دنبال و تأمین وبازکنند. و با تزریق ابهام ، نا امیدی ، قیچی کردن برخی از اشخاص صادق و انحراف دادن، تعویق و تأخیر دادن ضرورت ها و نیازها ، اولویت بخشی به نیّات محوری خود و جریان بازنده را به صورت فشرده دنبال کنند.  – و بر مجموعه پروسه ارزشمدار عدالت خواه و ولایت مداراست که باحفظ پایگاه مردمی که همه دغدغه آن که اجرای قانون و برنامه ی نظام و تطبیق عدالت با همه ابعاد آن است . لازم است برای رهایی از چنگال این بیماری  ، با دقت ،افراد ، سر سوخته و معتقد راستین که بر سر عقاید و ارزش های عینی و اصول استوار خود معامله نمی کنند. را با افرادی که منتظرند که پیروز میدان را ببینند نهایتاً کیست؟ و او را بر دست بگیرند. عوض نگیرند و مبادله نکنند. و برای پرداخت هزینه آماده بوده و بر جو سازی ها در  فواصل مختلف زمانی چیره گی ،تسلط هوشیاری  نشان داده و بدون دلسردی امیدوارانه ،حضور موثر درصحنه از آن خود سازند.

گپ یومیه : خاطراتی از کنگون قدیم (ناخدا جسوم)

او روزا که دریا برو و بیویی داشت. لنگوته4 چهار قلم خط خطی با گنجفراغ سفید ، فرم لباس سازمانی ناخداها و جاشوهای سرد وگرم چشیده و موج خوردۀ مطاف و برکوو بید ، تو همی کنگون، ناخدا جسوم سی خوش کسی  بید و ری لنج مووی نیش . چن نفر نون می خوردن و دره، خونه ش و از بید ، بساط چی دَم کشیده ، غوری تو منکل تشی ، و جلنگ جلنگ زیر و استکان ، و وختی از دریا وا می گشت . هر ره گذر خسسه ایی که از در فِداش رِد وبید خود بخودتو لِیِ وانش یا سایبون درِ فِداش گیر می افتاد اونجا می نشست . و بساط سالفه و غشمره و گپ و گال تا که سایه بید ،رو  بید ، برهو هم ، بچِش بید. فصل حشینه یا مُین فروشی از دیوار بالا می رفت و ری بون ، خبر از حضور حشینه می داد با شاباش، شاباش ...گفتن... . تو محل ناخدا جسوم خبر وضع هوا و دریا ، هم معمولاً داشت. و از کسی دریغ نمی کرد. در مجموع هم آدم کار دُرُسیی بید. و هم مهربون و کار بلد ، اما شریکی داشت. که رو هم رفته و به قول بچه های لب اُوو ، خیلی ناچوس بید. وهمیشه توکار خِیط و بلط خُوش بید . تو کار زیر اُووی و غوص هم اوسا بید. مهتوگ ، بش میگفتن ، و حسابی بخصوص تو هنگام سفر رِیِ اُوو ، عذاب ناخدا جسوم بید. و دل ناخدا جسوم خِین کِرده بید. ولی ناخدا جسوم کمتر به رو خُش می اُوورد. و به قول شهر ی یا ، به هر شکلی باش تا می کرد. مهتوگ تو وخت کاری جا خالی میداد و وخت سوال و جواب هم ، همش جاده خاکی می رفت. اما با ای وجود خیلی هم ادعاش می شد. خُش خُشی ،نرگدی و گُت بازی در می آوورد.

وخَت ما چله و خوراک خوردن سر طباخ جارجنجال میکرد. وکمو بید. در حساب و کتاب گلاته آخِر؛ دبه بازی بید.... خیلی هم بارِش نبید که نبید یه روز تو دریا که هوا طیفونی وابید. سر لجبازی نِزیک بید کار دس ِ ناخدا جسوم و جاشوا بده ، .... آخرش هم کلی طلبکار شد و هر چی شر و تخصیر بید گردن ناخدا جسوم انداخت. ناخدا باش خیلی جونم و چشام گفت. و نادیده گرفت . جاشوا خیلی ناراحت واوِیدن و اوقاتشون تَحل و زهر وابید. و اساسی دلشون با مهتوگ، دید کرده بید. وبا ناخدا جسوم گپ می زدن و خواهِش می کِردن که خومو پول ری هم مینیم . و شر شراکتی فکاک وی بیم. ناخدا جسوم گفت باشه. یه مرتبه دیگه فرصت بدیمش؟ سی کنیم. چه ویبوت؟ جاشوا گفتن یا کیی نی؟ ای دفعه بخاطر تو .....

ولی ای همه ری دلی  دادنش کار دسمون می ده ؟

همه اینا که میگین :راسه ولی...... خاب دیگه ....... خلاصه سری بعدی همگی دریا رفتن ..... لیخ و گرگورها انداخته بیدن و منظر بیدن که اول صبح جمع کنند... ولی نصفه شووی ، مهتوگ پابید تا می خواس با یه کارد مُککی گلس، همو بنده با هوراء یا لنگر  بُبرت؟ و خدا می دونه چه سر جماعت ولنج می اُمد. ولی ناخدا جسوم که از دیر، زیر چشی ، می پؤی دش بموقع کَنگش گرفت.... و گفت دیگه بازیت تموم شدو جاشوا را بیدار کرد و با بَندهِ گُش . دس و پای مهتوگ بسسن و تو خَنِ لنج زندانیش کِردن و روز بعد اومدن تو خور پی چانش ری کُولش و حق و حسابش دادن و دومِنِش کردن..... و به قول قدیمی ها فنشتش کردن و شر فکاک تا روز حساب.

از طریق شبکه  الکترونیکی  می  توان به اطلاعات قابل توجهی  ازمنابع منطقه ای ، بین المللی  دست یافت. این نوع ارتباطات روز به روز با شعاع قوی تر، دامنه وسیع تری از افکار بشر را تحت پوشش قرار می  دهد. وهمگانی تر می شود. که اصطلاحا"  فضای مجازی  عنوان  گرفته است. چالش های  جدید فرا روی  بشر تنها پیدا کردن و بدست آ وردن اطلاعات  نیست. بلکه به روز نگه داشتن  دانش/ اطلاعات بدست  آمده  ومهارت دستیابی به منابع  مورد نیاز و بالا بردن ضریب امنیت منابع (مجازی) خودی  است. بدیهی است  اکنون  با حضور در این فضا  وحفاظت از بنچاق و سند مالکیت ، پر ارزش و گرانبهای  موجودیهای  معنوی/ مادی- اقتدار ملی- و حساسترین قابلیت های شخصیتی انسانی و فرهنگی ، ما موریت خطیر هر ایرانی مومن متعهد و وطن دوست است.

تمامی تلاش، و دستور کار دشمن  و سلطه گران  بر این محور می چرخد که حداکثرمنابع بالقوه و بالفعل موجود در هر موضوع ومنطقه را در اختیار گیرد.

- فضای  بزرگراههای ارتباطی الکترونیکی ، زیر ساخت تعیرات  وتحولات شگرف  در فن آوری،کار و بهبودشیوه ی زندگی ،سرعت* ودقت*( مثبت)

-انتزاع ماهیت اصلی  و پیکره سازی  سطحی   ازمتن جوامع میزبان(کاربر)،  صورتبندی  شکلی و فرعی  با  شگرد های  نا محدودو پر حجم ، مبنای تغیرات تحمیلی وفرضی بر دیدگاه های سازنده و پیشبرنده  فرهنگی و اجتماعی  است.تهدید*تاثیر*(منفی)

-اما مجموعه گستره حضور ودستاوردها ، در این منظومه نبا ید ما را غافل از این رویکرد نماید، که  این کانال وکریدور ، متصل به پانل مدیریتی دشمن می تواند باشد.... واو با این ابزار جدید ،  اهداف سنتی خودرا نیز جستجو می کند.  تفسیر* تصفیه *تبدیل*(جریان مطلوب)

- گوگل : ساخته وپرداخته ی ، پنتاگون * سازمان جنگ امریکاست.

-اسانچ* مدیر موسسه  ویکیلیکس: که آنهمه اطلاعات  فوق سری را خرید وفروخت، دنیا را بهم ریخت وبسیاری از تنشهای بین المللی  را زنده کرد ودامن زد.بسیاری از اقوام و مذاهب  را علیه یکدیگر شوراند وابسته  به صهیونیزم  است. –

- آن شاهزاده سعودی ، کل سهام {تویتر} را به قیمت یکصد وهشتاد ملیون یکجا می خرد.قاعدتا  به مزایای  این  فرایند از یکطرف، واز سوی دیگربسته نگهداشتن فضای سیاسی عربستان در مقابل سونامی بهار عربی امید  وا ربوده است

-بسیاری ازقضایای مربوط به هکرها/ویروس ها/آنتی ویروسها ... نیز خود  یک پروژه مفصل  وپر برخورد است.-

-سایبری :یک واژه یونانی به معنی_" راننده ... واینترنت: لغتی امریکائی که ترجمه آن به یکدیگر پیوند دادن  است.

^{پس می توان  نتیجه  گرفت که راننده  گی را در ارتباطات مدرن} امروزی را باید با کارکرد. قوی تر دنبال نمود تا عقب نماند وهمچنین مراقب بود تا  هرکجا که میلش باشد ما را پیاده نکند. و بسمت  مقصد خود مان  جهت  را ه گم نکنیم. در رویکرد جدی جهان به فضای مجازی، همچنان که مسیر طولی وخطی است.  حلقوی و کیهانی و گرد نیز هم هست.

در مجموع کارگردانان فضای مجا زی بین المللی دو هدف دنبال  می کنند.....

1-    دستیابی به حد اکثر درصد  مالکییت درهمه زمینه ها.2-در اختیار درآوردن باورها  وتغیر اعتقتادات و استحاله نگرش ها  در جوامع مختلف  بمنظور تسلط همه جانبه بر آنان.

تکلیف ما: 1- حفظ  وتثبیت قلمرو ذهنی  درآرمان  طلبی مجازی2 –تا مین امنیت  در میکرو تراشه  های  تبادل گزاره ها3-ارتقاء توانمندی  درستانده های مهارت مجازی(تبدیل تهدیدها به فرصتها).تحول ونو آوری چیزی جز روی آوردن به درون وتکیه کردن به کنش های خلاق  وبروز خود اگاه "خودی" نیست.

واینجاست که  نهایت کوشش  وتلاش  ومبارزه بی امان دراین فضای نامحدود برخوردار ازامکانات نا معدود ارشی  فوق العاده  بشمار می آ ید ونمادی جهاد گونه  پیدا می کند. وانشاء الله همچنان  که این ملت در همراهی با رهبری فرزانه خود همواره  درهمه میادین دشمن را ناکام گذارده است . در این پیکار نیز مشرف و سربلند خواهد بود.

عزیز ما، ای وصی امام عشق ! آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند. اما شما خوب می دانید

که سر چشمه ی این تسلیم و اطاعت در کجاست. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما یافتیم، لبخند شما شفقت

صبح را دارد و شب انزوای را می شکند. سرمان  و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان (عج).

«شادی روح شهدا و سلامتی امام خامنه ای:  صلوات»

پیشرفت اقتصادی وارتباط آن با مقولة فرهنگ

مقولة فرهنگ : برجسته ترین شاخص شناختی وتعیین کننده در جوامع بشری از دیر باز، تا افول آخرین واحد بشری، برگرفته از مجموعه دستاوردهای معنوی ، معارف ، علوم ، اندیشه ، اخلاق ، رفتارها ، هنجارها ونگرش ها و..... می باشد . که هر گاه به آن با جدیت در جامعه ای پرداخته شده است . زمینه ای شایان توجه را برای نیل ودستیابی به سایر شاخص های پیشرفت، تعین وتسهیل نموده است .وعنصری مهم از این مقوله که عالیترین ودر عین حال شگفت انگیزترین فعالیتهای ذهنی است . همان است که بحسب اصطلاحات منطقی: فکر نامیده می شود . واین فعالیت که مجهولات را برای ذهن معلوم می سازد . معلومات واطلاعات سابق خود را وسیله ای می سازد  وآنها را بطریق مخصوص، تجزیه، تحلیل وتالیف وبلاخره ترکیب می کند . تا گام به گام دنیای مجهول را کشف کند . واین سوابق ذهنی«سرمایه» بشمار می رود که پایه گذار همه تولدیدات فکری، عمل ها وعکس العمل هاست . واز آن بهره می گیرد . وبر مقدار اصلی رفته رفته می افزاید . واز این بهره جدید، از راه تحقیق وآزمایش ، آموزش ، سیر درماحصل انفس وآثار ویورش به مجهولات به جایگاه ویژه دست یابد . در واقع با یافتن رابطه اجزاء معلوم با مجهول وادراک ارتباط اجزاء مجهول با یکدیگر وچگونگی کارکرد کل وجزء – جزء به کل، موقعیت وموضوعیت جدید را خلق می کند . .وبکار می برد . وبوسیله ارتباط تولیدی ذهن با کشفیات جدید. ابتکارات معتبر، مورد نیاز؟ را در دسترس قرار می دهد . وفرد به مدد شناخت ها وآگاهیها وتوانیهای مکتبه در یک جریان سیال فکری ضمن تعیین نمودن چهار چوب نمون تلاش ودر دریافت به هدف، نقش وعیار خود را در جهاد اقتصادی تعیین وتبیین می کند .

وقتی نگرش ها وارزشهای بنیادی فرهنگی علمی که محرک انگیزه ها در رفتارها هستند با قوانین وفعالیتهای پیشرفت اقتصادی یک جامعه تفاهم داشته ودارند . می توان به برنامه های پیشرفت آن جامعه خوش بین بود.

باورهای فرهنگی لازم در پیشرفت اقتصادی باور به مسئولیت در برابر فرمان الهی ودین، وباور به اصل تغییر ودگرگونی در کل هستی اعتقاد به استعداد وتوانایی خارق العاده انسان در تسلط او بر طبیعت ونیز توانائی اش در اصلاح امور اجتماعی واقتصادی وفرهنگی باور به ضرورت پیشرفت علمی: به این معنا که ساختار فکری جامعه به مرحلة محاسبات عقلانی ویافتن روابط ضروری بین اشیاء شناسایی شده رسیده است، تا بتواند از مهار طبیعت وپدیده های مورد نطر به نفع جامعه بهره ببرد. وسؤالات را یکی از دیگری پاسخ گوید . این تفکر هم با نظام جهان بینی کل جامعه هماهنگی دارد وهم با قالبهای اجتماعی وروند ایجاد این نگرش ورویکرد جوشنده ، جان بخش و فزاینده در ایران اسلامی ، موجبات قرار گرفتن ملت بر سکوی جهش علمی را فراهم آورده است . نکته : حسین هیکل «نویسنده وخاورشناسی معروف مصری طی مصاحبه که اخیراً با شبکه الجزیره داشت عنوان کرد: که در دورة اخیر مناقشات بین الملل : آمریکا ادامه تسلط وقبضه جهان را از الگوی سیطره نظامی به سمت تفوق علمی همه جانبه وانحصاری تغییر جهت داده است . وایران در این میان ، باپیشتازی در موضوعات مختلف ومتنوع علمی وتولیدات مرتبط برآن ، بشدت آمریکا را نگران ووحشت زده کرده است .

ودرپی وقوع این پیشرفت علمی وفرهنگی در ایران، ملل منطقه بدنبال آعاده حیثیت واعتبار تاراج شده، به خیزشی غیر قابل مهاری دست یافته اند.

سال 1368 برخی افراد به آیت الله بهجت گفتند:

آقای خامنه ای برای رهبری جوان است .

ایشان فرمودند:

«همان یکبارکه گفتندعلی(علیه السلام)جوان است برای هفت پشتمان کافیست.»

خط قرمز مرزی

دشمن شناسی در نگاه رهبر کبیر انقلاب

مرز دشمنی!

نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آ زادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه خوبی ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند و به گفته قران کریم هرگز دست از مقابله و ستیز با شما برنمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند.

توجه به ترفندهای جنگ نرم

در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آ زاد هستند به بیان عقاید خود بپردازند و بدان عمل کنند تا زمانی که توطئه ای در کار نباشد و مسائلی مطرح نشود که نسل ایران را به انحراف بکشاند.

هشدار!

ما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست، حل می شود... اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوق العاده است.

جوان عزیز ما که سرمایه های میهن هستند باید بدانند که رفتن به غرب وشرق برای آموختن علوم مختلف، آنان را از رسیدن به مقصود که استقلال و آزادی است باز می دارد و وابسته شان خواهد نمود.

باید به خود تلقین کنیم که در غرب هیچ خبری جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالی نیست.

در خارج به جوانان ما درس اساسی نمی دهند ... این طرز تفکر که غیر از خارج در جای دیگر نمی شود تحصیل کرد امری است باطل، چرا که با اینگونه تبلیغات می خواهند جوانان ما را به خارج بکشند و با تفکر خودشان به ایران برگردانند.

خود باوری، را برتری بر دشمن

اساس، باور این دو مطلب است: باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی، اگر ملت این باور را داشته باشند که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم این باور اسباب این می شود که توانایی پیدا می کنند و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادگی می کنند.

«گپ یومیه، خاطراتی از کنگون قدیم»

بازی هِل (تیرمایه)

او روزا که مثه حالا پلی استیشن وبازیای کامپیوتری نبید. بچه ها با پی سبخی وکاب گچک زده وکنگ افتوزده تو اوقات فراغت از صبح تا شو بیشتر هل بازی می کردن . راسش هلها خیلی قشنگ وجوراوجور بید. از پرچمی گرفته تا رنگای دوزاده گانه . بازی هل  هم سی خوش قاعده وروالی داشت . ودوسه نمونه بید – صیف صفو – تیر تیرو و.... فقیر ترا هم سرپلیت . باز می کردن . اما کیچه های تنگ وکشیده وپرپیچ خم کنگون که صبح دم کشیده شرجی کیچه نمناگ می کرد و ظهر بوی کاتخ مُین باعث قدرت دادن بذاق های عابرین می شدخاطرات قشنگی برای همه کنگونیها بجا گذاشته از دیوارهای قدیمی شلی ونخلها وکرتها وگزها وتا لب دریا وکپرها و..... خلاصه صللوح و عبود ویعگوب از پایه های هل بازی تو کیچه تنگو بیدن – یعگوب هل بازیش حرف نداشت . با یه هل دس می اومد واخر بازی یه جوراب هل کاسب می شد . عبود هم بازیش بدک نبید . ولی امان ازصللوح، صللوح معمولاً توکار خنج بید. وگاهی که ولمش می گرفت جرّب می کرد . وهمیشه تو بازی بخصوص بازی هل صفصفو . داد وبیداد می کرد وهر وقت می باخت می گفت قبول نی از اول .... دوباره وا می گشت بچه هایی که بازی شون  ضعیف بید پیدا می کرد وبهشون می گفت بیین بازی کنیم . سی کن موهیچ نمی زنم بازی ام لنگن .... وبا ای فندکو به بازی می کشیدشون وازشون می برد . وتو بازیای شلوغ هم که خیلی ها می اومدن بازی صف صفو بازی می کردن، عبود می گفت پیشت یعگوب دنبل والی آخر وصللوح هم زرنگی می کرد . برای دور بعدی  می گفت خربه . تا که دور بعد بازی او اول باشه . یه وختای هم دمپایی – کف سوراخ دار پا می کرد .وتو حیث وبیث وگیردار بازی . با دمپایی ویژه اش هلی را می قاپید . هله قشنگ وگرونی را نشونه می کرد . با شلوغ کردن بیشتر اوضاع وپرت کردن حواس بچه ها تو زمین بازی  وختی متوجه می شدن تا یه هلی نیست ای دوره، لوط کردن . وخنج خوردن ونحوة بازی صللوح تامدتی ادامه داشت . تا ای که به قول بچه ها گفتی از دستش آک شدن توش فهمیدن . صللوح هزار جور بهونه میاورد . که کارمُو، نی . حتی درازگوش زغال فروشی که آنجا رد شده بید هم متهم کرد . می گفت شاید هل تو سم اون حیوون گیر کرده ....... ولی دیگه برای اثبات کردن کار  درستیش دیگه دیر آبیده بید . ودیگه بچه ها تصمیم گرفتن بازیش ندن . چون اعتباری نداشت . که همو آش وهمو کاسه . وبازی بچه ها ادامه داشت .ولی صللوح خارج بازی ومدتی صللوح همینطور می اومد ومینشست . وتماشا می کرد وکم کم داشت پشیمون می شد ولی کسی دیگه زیر قولش نمی تونست بره ومدتی گذشت تااینکه مطمئن شد اساسی صللوح پشیمون شده بالاخره عبود با پادرمیونی بچه ها را راضی کرد . که صللوح هم بازیش بگیرن ولی بشرط وشروطها .... وصللوح پس از اینکه دیکه همة کار خرابیهای تو بازی را کنار گذاشت . دوباره بین بچه ها به بازی مشغول شد .

(اسامی ومشخصات خاطره فرضی هستند.)

کنگان از منظر فرهنگی سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی (خلاصه)

توجه به کنگان به عنوان مرکز حوزه انتخابیه پوشش دهنده و چتر نجات طلائی کل حوزه انتخابیه و پشتیبانی دهنده و مکانیزم جغرافیایی پیشرفت در کل حوزه جنوبی استان بوشهر است به توصیف قانونی که وجود دارد. و تعریف پیشرفت: یقیناً یک هدف فرضی به بیان دقیق تر نقطه ایده ال و کوشش در جهت دهی عمومی در جامعه به سمت آن هدف آتی که قبلاً تعیین و تعریف کرده ایم. بنابراین پیشرفت براساس خوش بینی نسبت به حال و ایمان و باور نسبت بر آن آتیه مطلوب استواراست. فرهنگ و تاریخ فشرده کنگان محتوایی ساخته واندوخته غنای معنوی،فکری واخلاقی است که درست مثل منابع اقتصادی که در طول قرنها بوجود آمده اند. در طول تاریخ و بخصوص در این 4 دهه اخیر برجسته بوده است. فرزندان و شهیدانقلابش و شهیدانش در جنگ تحمیلی و فرماندهان ارشدش در ناوتیپ و گردان های جبهه جنوب و قایق رانان شجاع و بچه های تا کنون غریب مانده اطلاعات و عملیات و کاروان های بسیجیان اعزامی به جبهه اش و در مجموع مردم مومن،نجیب ،فداکار و صمیمی اش.

1-  برای عبور از این محرومیت و رسیدن به نقطه مطلوب وخلائی که تا کنون بوده است با کمک همین جوانان که همتشان پر کننده فاصله ها است. ارتقاء مدیریت و منابع انسانی و شناسایی نیرو های مستعد و توانمند

2-  استفاده بهینه از ظرفیت های منابع اقتصادی منطقه ویژه انرژی پارس جنوبی و تعامل مثبت با آن منطقه

3-  سرمایه گذاری و اشتغال و هدایت و جذب سرمایه های سرگردان و تقویت سرانه درآمد-بخصوص صنایع پائین دستی پتروشیمی

4-  آموزش عمومی فنی و حرفه ای-تحصیلات عالی

5-  چگونگی تثبیت فرهنگی بومی-و پیشگیری و آسیب های اجتماعی و شناسایی خرده فرهنگ ها- تقویت ارزشهای معنوی- فرهنگ عمومی در فرایند صنعتی شدن

6-  کنگان شهر زیبای ساحلی- اجرای مقبول نظام مهندسی و تدارک امکانات و شرایط جهت امور سیاحتی و گردشگری

7-  تقویت تجارت-صیادی-وفنون محلی و سنتی-کوزه گری

8-  کشاورزی-منابع آب و خاک-و محصولات کشاورزی و مدرنیزه شدن

10-ارتباطات و اینترنت و پایگاه اطلاع رسانی و تهیه آمار اطلاعات-و شناسایی امکانات-بولتن-نشریات محلی

11-محیط زیست و حفاظت از منابع و ایجاد فضای سبز -آب و خاک- مبارزه با آلودگی های صوتی-ترافیک-هوا-

12-امور بانوان-جوانان- ورزش و اوقات فراغت-خانه و خانواده

13- پیشه وری عمومی-بازار-صنوف مختلف و کسبه

14- خدمات عمومی-تاسیسات-حمل و نقل شهری و برون شهری-راه آهن-فرودگاه

15-تعامل و ایستگاه پرسش وپاسخ مردم و مسوولین و ساماندهی مشکلات فوری و غیر متقربه

16- بررسی و پیشنهاد و اصلاح روش ها-قوانین-مقررات

17- تعامل باشهرستانهای همجوار کنگان در برهه فعلی و آتیه صنعتی شدن

18- تاریخ کنگان-جغرافیای شهری کنگان-جغرافیای بخش مرکزی و روستایی کنگان-شناسایی منابع طبیعی- معادن

-       گروه هایی که کار فکری می کنند یعنی کسانی که محدود و متوقف نیستند و منجمد نمی اندیشند واضح وباز فکر میکنند زمان و موقعیت خودشان و جامعه شان را و مسائلی که در آن مطرح است تشخیص می دهند می توانند تحلیل کنند می توانند استدلال کنند و به دیگران انتقال دهند و ارتباط بین قضایای مختلف تأثیر گذار بر جامعه و ضرورت های حال و آینده را می بینند این دین بر گردن همه ماست که قرائت اجتماعی که در ذهن داریم و در دل آرزو میکنیم و در تلاش دنبال می نماییم واین همان تجلی روح کمال جویی را به آحاد شهرمان کنگان به عنوان امانت و رمز موفقیت تقدیم می کنیم.

هر گاه جامعه ای عادت به فکر کردن و اندیشیدن در دستور کار قرار دهد هیچ نیرویی نمی تواند مانع پیشرفت و ترقی او شود.