سوله ایرانی سوله ایرانی .

سوله ایرانی

گپ یومیه:خاطراتی از کنگون قدیم (8)

گپ یومیه:خاطراتی از کنگون قدیم (8)

هد اگ؛ "هد گ "

 روزای که دریا، پر، خالی ویبید وگاهی بو سهکی نفسش ازخور گز بلبل ،  تا خور عبدالسلام تا باغ شیش سی خیلی ها قاصد بید. که اوو عوض ا بیده و موج وکف با حرکت خشون نشون میدادن که از سکون وکم تحرکی بدشون میاد وپاکی دریا با غوغی موجش تو طاقچه ی خونه های محل و   با لالایی خوندن  دیای قدیم سی طفل ها ی  آنروزا قاطی  ویبید ومی پیچید  سی اونای  که مردای امروز هسن، تو محتک وکروپیچ، خواب ناز میرفتن،  لالایی دیا برای طفل ها  از دگایگ خوآور تر بید. سی چه که تو لالایی دیا به بچه ها درس تلاش وزحمت میدادن وشفارش میکردن که رفتن به مکتب وخوندن درس امید آرزوی اونا هس، که باید براورده ویبید. وبچه گتر هم لب دریا محل بازی شون بید. وقتی موج جلو می اومد عقب می رفت ری او لمرای مرطوب که راه می رفتن جی پاشون می موندتا موج بعدی اما از و اثر پاها فقط خاطراتی بیشتر نمونده، یکی از مشغولیاتی که بچه  ها داشتن، هد گ بید، با خیط ومکسرگاهی هم با مشخله ومکنار و آرد. وبیشتر موینایی که ای طوری میگرفتن، می بردن خونه  وتو توه ه نونی می برشندن وبا خرما می خوردن که چه بامزه بید و مقووی. ومحل صید  تو گوودی بید... و سی قلاب طی اسکلی آهنی وپله ی آهنیش که ماشوه ها  ریش، می بسن، ویا ری اسکلی سنگی سی جی هداگ روزای که نببر بید با هم کلنجار بیدن، اوزاره هداگ با خیطی چند متری، بلط یا مهره یا یه سنگ سی لاخ وچند تا قلاب تو قوطی چبریتی وبعضی هم شباط سی شب درس می کردن، سی هدگ با جالبوت وسایل بیشتری می بردن ومنتب باشون بید. چند تی هم با بوچ تو کیسه نیلونی یا با بند یه چی در حد جلیقه  شنو سی هدا گ  درس میکردن، ئیم یا (هیم) از کرم ودوچ وبلبوح و د مبل هایو وخمیر و نغر وکمچه تا گوشت بعضی موینا مثه، چلغ لغ ،  حشینه و چش برو .وپشت سوزو و.... کرم  لب دریا گاهی وقتا که عامله می کشیدن یا بین پر خالی او، با نصف حشینه وسوت زدن و پیدا وابیدن کرم  از جیی که موج عقب میرفت کرم از سوراخی بیرون می زد سی حشینه بخوره ومی گرفتنش وتو قوطی،... دو چ وبلبوح ودومبل هایو ایناهم تا دلت بخوات زیر سنگهای لب در یا البته با مراسم خاص.  وبچه ها بیشتر از سر سرگرمی وبازی سی هداگ میر فتن وکنار او تو دریا شنو میکردن، ستاره وسینی ازی چیا هم جمع میکردن ، ومعمولا موینای که می گرفتن با شباط : شبشبو/ بیاه / ودنور واسلاس بید. وکم بیش موینای : زمین کن ، اگل، ارازی، شعری، با قلاب وخیط میگرفتن،یه برنامه خاصی هم سی گرفتن موین داشتن،مثلا : تا موین نبر می زد  ری خیط شب میزدن، بلکه وی مشتن تا موین فلاب ببرت وبعد میزدن ریش تا اساسی موین قلاب غیط داده باشت.     وسر سنگ وجای خوب سی هدا گ هم اسم سی خوشون داشت. تو یکی از اوزوزا که نببر خوب بید، حموود که ری حساب سابقه  ونرگدیش ری سنگ پهنی، همیشه می رفت واونجا می نشس، چن تا بچی دیگه هم ای ور و اوبر و ایساده بیدن.... او روزکو هم رفت اونجا وشروع کرد خیط انداختن و هبیث هم نببربید. عبود که خیلی هم خوش نیت بید ومعمولا بدردش  می خورد...  حموود هم خوش نداشت که کسی غیر خوش کارش روو باشه، اومد گفت حالا خیططت شییر ویبوت ، هی کوود کردی؟  یه کمی  هم  وال تا مو هم اینجا هدگ کنم. ...  رما دد بستن. تو گوش حموود نرفت که نرفت، عبود نشست وسی ری دس حموود سی می کرد. وبعد یه مرتبه به حمود گفت فهمیدی بوام  اینا دیشو از گطر رسیدن ؟ حمود با بن کنگش یه کمانچه ای زیردماغش کشید وگفت ها ع راس میگی چه اورده؟ عبود گفت هیچ یه دلی حلوا مسقطی یه کمی هم ؟سم  سبال . ..  والی یه کمی جات هداگ کنم. افرین ؟ و.. حموود گفت : بیو بووا  مو از کی سیت میگم بیو،  بیو هداگ کن  مو وتو ازی حرفا نداریم.. بیو وعبوود جی حموود ری سنگ  نشست وکلی کیفش کوک آبید ...   وبعد از تمام شدن وقت هداگ 0عبود  طرف خونه  راه افتاد.  حمود هم چند قدمی پس سرش گرفته بید ودما ش می رفت. نخیرحموود راه  خونه ی عبود هی میرفت . وخوش رسوند به  عبود، حموود  : خاب حلا که دیگه ه کمی حلوا مسقطی سی مو که میدی؟ عبود: اچوء سی چه حلوا ؟ حموود گفت: مگه نه مو جام دادمت تا هدگ کردی؟ عبود : برو عامو اولن تو صحاب اونجا که نیسی ؟ بعدش هم نه بوام از سفر اومده ونه حلوا داریم . فقط ای  یا د ت باشه که وقت خوبی وکمک  کردن فکرکن هرکس طرفتن، حلوا دارت یا بواش از سفر اومده  خا ب یادت نرت. .. حموود فهمید که چه اشتباهی کرده و....

  ( نام ها در این خاطره فرضی هستند)   

برگردان کلمات محلی:  

 هداگ / هدگ: صید ماهی با فلاب 2- پر وخالی : جزر ومد3-محتک : گهواره اولیه نوزاد 4- کرو پیچ : قنداق نوزاد 5-هیم /ئیم  : طعمه 6- نغر: هشت  پا 7- دوچ وبلبوح ودومبل هایو: تخم  خرچنگ/ وانواع حلزون8-کمچه: نوغی ابزی از خانواده حلوزونها 9: خیط : ریسمان ماهیگیری 10- شب: یکباره خیط را کشیدن 11- غیط : بلعیدن 12-کوود: خوب جمع کردی 13- رما د د: کلمه ای برای تحذیر14- گطر: کشور قطر 5ا- کمانچه ای زیر دماغش کشید: کنایه ازاینکه آب بینی را با پشت دستش خشک کرد.16- سم سبال: بادام زمینی 17- عامو: عمو 18- اچوء : ببین 19- نرگدیش: قلدر مابی 20-شییر : گیر کردن قلاب و.

 عبدالمجید اورا




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۵ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

شعر کلاغ و عقاب دکترپرویز ناتل خانلری

گشت غمناک دل و جان عقاب
چو ازو دور شد ایام شباب

دید کش دور به انجام رسید
آفتابش به لب بام رسید

باید از هستی دل بر گیرد
ره سوی کشور دیگر گیرد

خواست تا چاره ی نا چار کند
دارویی جوید و در کار کند

صبحگاهی ز پی چاره ی کار
گشت برباد سبک سیر سوار

گله کاهنگ چرا داشت به دشت
ناگه ا ز وحشت پر و لوله گشت

وان شبان ، بیم زده ، دل نگران
شد پی بره ی نوزاد دوان

کبک ، در دامن خار ی آویخت
مار پیچید و به سوراخ گریخت

آهو استاد و نگه کرد و رمی
دشت را خط غباری بکشید
لیک صیاد سر دیگر داشت
صید را فارغ و آزاد گذاشت

چاره ی مرگ ، نه کاریست حقیر
زنده را دل نشود از جانسیر

صید هر روزه به چنگ آمد زود
مگر آن روز که صیاد نبود

آشیان داشت بر آن دامن دشت
زاغکی زشت و بد اندام و پلشت

سنگ ها از کف طفلان خورده
جان ز صد گونه بلا در برده

سا ل ها زیسته افزون ز شمار
شکم آکنده ز گند و مردار

بر سر شاخ ورا دید عقاب
ز آسمان سوی زمین شد به شتاب

گفت که : ‹‹ ای دیده ز ما بس بیداد
با تو امروز مرا کار افتاد

مشکلی دارم اگر بگشایی
بکنم آن چه تو می فرمایی ››

گفت : ‹‹ ما بنده ی در گاه توییم
تا که هستیم هوا خواه تو ییم

بنده آماده بود ، فرمان چیست ؟
جان به راه تو سپارم ، جان چیست ؟

دل ، چو در خدمت تو شاد کنم
ننگم آید که ز جان یاد کنم ››

این همه گفت ولی با دل خویش
گفت و گویی دگر آورد به پیش

کاین ستمکار قوی پنجه ، کنون
از نیاز است چنین زار و زبون

لیک ناگه چو غضبناک شود
زو حساب من و جان پاک شود

دوستی را چو نباشد بنیاد
حزم را باید از دست نداد

در دل خویش چو این رای گزید
پر زد و دور ترک جای گزید

زار و افسرده چنین گفت عقاب
که :‹‹ مرا عمر ، حبابی است بر آب

راست است این که مرا تیز پر است
لیک پرواز زمان تیز تر است

من گذشتم به شتاب از در و دشت
به شتاب ایام از من بگذشت

گر چه از عمر ،‌دل سیری نیست
مرگ می آید و تدبیری نیست

من و این شه پر و این شوکت و جاه
عمرم از چیست بدین حد کوتاه؟

تو بدین قامت و بال ناساز
به چه فن یافته ای عمر دراز ؟

پدرم نیز به تو دست نیافت
تا به منزلگه جاوید شتافت

لیک هنگام دم باز پسین
چون تو بر شاخ شدی جایگزین

از سر حسرت بامن فرمود
کاین همان زاغ پلید است که بود

عمر من نیز به یغما رفته است
یک گل از صد گل تو نشکفته است

چیست سرمایه ی این عمر دراز ؟
رازی این جاست،تو بگشا این راز››
زاغ گفت : ‹‹ ار تو در این تدبیری
عهد کن تا سخنم بپذیری

عمرتان گر که پذیرد کم و کاست
دگری را چه گنه ؟ کاین ز شماست

ز آسمان هیچ نیایید فرود
آخر از این همه پرواز چه سود ؟

پدر من که پس از سیصد و ان
کان اندرز بد و دانش و پند

بارها گفت که برچرخ اثیر
بادها راست فراوان تاثیر

بادها کز زبر خاک و زند
تن و جان را نرسانند گزند

هر چه ا ز خاک ، شوی بالاتر
باد را بیش گزندست و ضرر

تا بدانجا که بر اوج افلاک
آیت مرگ بود ، پیک هلاک

ما از آن ، سال بسی یافته ایم
کز بلندی ،‌رخ برتافته ایم

زاغ را میل کند دل به نشیب
عمر بسیارش ار گشته نصیب

دیگر این خاصیت مردار است
عمر مردار خوران بسیار است

گند و مردار بهین درمان ست
چاره ی رنج تو زان آسان ست

خیز و زین بیش ،‌ره چرخ مپوی
طعمه ی خویش بر افلاک مجوی

ناودان ، جایگهی سخت نکوست
به از آن کنج حیاط و لب جوست

من که صد نکته ی نیکو دانم
راه هر برزن و هر کو دانم

خانه ، اندر پس باغی دارم
وندر آن گوشه سراغی دارم

خوان گسترده الوانی هست
خوردنی های فراوانی هست ››
آن چه ز آن زاغ چنین داد سراغ
گندزاری بود اندر پس باغ

بوی بد ، رفته ا زآن ، تا ره دور
معدن پشه ، مقام زنبور

نفرتش گشته بلای دل و جان
سوزش و کوری دو دیده از آن

آن دو همراه رسیدند از راه
زاغ بر سفره ی خود کرد نگاه

گفت : ‹‹ خوانی که چنین الوان ست
لایق محضر این مهمان ست

می کنم شکر که درویش نیم
خجل از ما حضر خویش نیم ››

گفت و بشنود و بخورد از آن گند
تا بیاموزد از او مهمان پند
عمر در اوج فلک بر ده به سر
دم زده در نفس باد سحر

ابر را دیده به زیر پر خویش
حیوان را همه فرمانبر خویش

بارها آمده شادان ز سفر
به رهش بسته فلک طاق ظفر

سینه ی کبک و تذرو و تیهو
تازه و گرم شده طعمه ی او

اینک افتاده بر این لاشه و گند
باید از زاغ بیاموزد پند

بوی گندش دل و جان تافته بود
حال بیماری دق یافته بود

دلش از نفرت و بیزاری ، ریش
گیج شد ، بست دمی دیده ی خویش

یادش آمد که بر آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی و مهر

فر و آزادی و فتح و ظفرست
نفس خرم باد سحرست

دیده بگشود به هر سو نگریست
دید گردش اثری زین ها نیست

آن چه بود از همه سو خواری بود
وحشت و نفرب و بیزاری بود

بال بر هم زد و بر جست ا زجا
گفت : که ‹‹ ای یار ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو و مردار تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمر در گند به سر نتوان برد ››
شهپر شاه هوا ، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالاتر شد
راست با مهر فلک ، همسر شد

لحظهیی چند بر این لوح کبود
نقطه یی بود و سپس هیچ نبود



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۴ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

گپ یومیه ؛ خاطراتی از کنگون قدیم (7)

خاطراتی از کنگون قدیم: سید غریب

                                            

خاطراتی از کنگون قدیم

بقعه متبرکه معروف به [سید غریب] در ضلع جنوب غربی گلزار شهدای کنگان، که بویژه عصرهای پنج شنبه مورد زیارت و اهتمام خاص ، همشهریان و میهمانان از سالهای خیلی قدیم بیده، و اونجا خیلی از مردم بواسطه توسل و واسطه قرار دادن این سید عزیز بین خود و خدا با دعا و نذ ر به مرادشون میرسیدن و انشاء الله میرسن. و از اعتقادات قدسی بسیاری از مردم محل حساب ویبوت.

یه روزی، از روحانی معروف و دوست داشتنی شهرمون، مرحوم حاج آقا شیخ مرتضی میرزائی(رحمة الله علیه) درباره سابقه این آستانه سوال کردم؟ ، شیخ گرانقدر با حوصله و مهربونی بسیار،  پنجه های دسش، تو ریش پرپشتش فرو برد و سیمائی محزون و متفکرانه گرفت و روایت را با نقل از گترای قبلی شروع  کرد. :.... تاریخ دقیقی ازش ندارم، ولی می گن سالها پیش زمانی که  طلبه ها، سی درس خوندن به نجف اشرف معمولا پیاده هم می رفتن( مشرف  می شدن)، سید هم که مسیر برگشتش به کنگون می خوره ، ظاهراً ایشون از اهالی منطقه مهر فارس و او طرفا بیده، دور بری مغربی به کوزه گری می رسه، میاد می بینه تعدادی از اهالی تو محله دوربرهم نشستن، از یه طرف سیادت تازه وارد و چهره نورانیش، و از طرف دیگه حس قوی مهمون نوازی و ارادت ویژه به سادات جلیل القدر باعث ویبوت . که سید آن شب درکنار ملجا ومآمن ومیز بونی خوبی بیتوته کنه و حتی گعده گردان او شوو کو هم  از سید می خواد که روضه ی ابا عبدالله (ع) سیشون بخونه، و بعد روضه و خوردن شوم و کمی گپ و سالفه، سید همونجا به خوو و استراحت، باقی مونده شوو می گذرونه و صب  بعد از نماز، راه می افته و بسمت کووش و میره و میره تا می رست . .به تنگ اخترو اونجا،  یه "دُزسر گردنه ای " مسلح سر راهش میگیره ... وسی سید میگوت هر چه پول وچی داری بنه؟ و برو... سید سیش می گوت مو چی ندارم ؟.... و پس از جر وبحث دُز با تفنگ  به سید تیر میزنه! وسید می افته و جان به جهان آفرین تسلیم میکنه . دُز میاد می گردتش، چی پپدا نمی کنه.... و دز راه می گیرت  ومی رت جلوتر و اونجا هم به یه گله بزی و یه چی پون میرست. و اونجا  باز هم دُز بولکمی در میاره، و سی چی پون میگوت : یه کهره ی  سیم بگیر... چی پون می گوت، بفرما  همش مال خوتن، هرکمُُوتا که، کیفتن بگیر، دُز تفنگ گنش، مینه ری زمین و تو بیابون دُومِی کهره،  کهره قدیم هم که کارخونی نبیدن مثه اشکال مُت می کردن و د وو می کردن . تا دُز رفت دُومِی کهره.  ...  لابد؛ چی پون که دلش دید کرده بید با خوش گفته ؟ خونه خراب حالا کهره عدانی خوبو می گیره – بعد هم می گوت سرش ببر و بعد پاکش کن و بعد هم سیم کبابش کن..... چی پون،  همی طور که دُز غافل بید تفنگش واسد تیری زد زیر دس دُز،  دُز هم درجا  افتاد و جون داد. و چی پون تفنگ می اندازه و با گله بزی از اونجا دیر ویبود.... و بعد قافله ی از اونجا رد ویبن، می بینن  که یکی افتاده و مرده، همونجا دفنش می کنن، و میان یه مقداری ای ورتر، .... با جسد بی جان  سیدی جوون،   در مسیر روبرو میشن، خلاصه جسد سید رو، ور میدارن  و میارن با خُشون کنگون،  و چون محله کوزه گری از او سمت محله اولی کنگون بیده میان اونجا و پرس و سوال، میرسن  به میزبان، شوو گذشته سید و اونجا با اکرام و احترام  و غم اندوه  در حالیکه  نام و نشانی هم از سید نداشتن، تشریفات غسل و کفن و تدفین، اهالی قدر شناس و ارادتنمندان آل رسول (ص) از سید غریب که از او موقع دیگه ای اسمکو  جا افتاد.  و در مقبره قدیمی کنگان به خاک سپرده شد و زیارتگا ه مردم واقع وابید......                                     

 

 

برگردان کلمات محلی :

 

:1- گترا = بزرگترا 2- سی درس خوندن : برای ادامه تحصیل 3- دور بری= حدودای 4- ویبوت = می شود5- گپ وسالفه = حرف وصحبت ها  بیشتر در گذشته 6- کووش = سمت جنوب (قوس)7- چی پون = چوپان 8- بولکمی = شکمو – زیاده خواهی  وحریص بودن9=سیم(سی مو) = برای من 10- هر کمو تا = هر کدام 11- کیفتن = مایلی – دوست داری. 12-می گوت = می گوید 13- اسمکو =  نام -لقب  14- کهره = بزغاله 15- وابید = شد- قرار گرفت. 16- جون = جان 17- ای ورتر = این طرف تر18- شوو= شب هنگام

19- دُز= دُزد- سارق 20- می رت = می رود.....21- عدانی = بز یا بزغاله عربی منسوب به خواستگاه اولیه  این نوع دام در کشور یمن .

 

                                                عبدالمجید اورا




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۳ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

رسانه های آنسو؛ چرا این نشست مجمع سازمان بین الملل نسبت به همه ی نشست های قبلی متفا وت بود

بنام خدا :

رسانه های آنسو؛ چرا این نشست  مجمع سازمان بین الملل نسبت به همه ی نشست های قبلی  متفا وت بود ؟.

 شبکه ی عربی الاتجاه مصا حبه ا ی را تحت همین عنوان با د کترمحمود حیدر تحلیلگر سیاسی از لبنان و دکتر عادل لطفی (مصری )  تحلیل گر سیاسی در لندن بصورت مستقیم در شب جمعه 7/ 7/91پخش کرد. دکترمحمود حیدر:این مجمع عمومی از دو جهت برتری بر همه مجامع قبلی سازمان ملل داشت. اول اینکه: آمریکا آن تسلط وابتکار عمل که بخصوص در دو دهه اخیر حتی بر سایر اعضا ی شورای امنیت تحمیل می کرد. ازدست داده بود. دیدید که هنوز امریکا ازبهت وحیران زدگی ناشی از رودر روئی  با  چین و  روسیه در استفاده ان دو کشور از حق وتو(چندباره) خلاف نظر آمریکا در مورد سوریه  خارج نشده است. دوم اینکه دستور کار وسخنرانی سران کشورها در مجمع عمومی،  خارج، مستقل وبدون واهمه وبدور از اعمال سلیقه آمریکا ئیها بود. واین نشان می دهد که اعضاء مجمع عمومی به اعتبار شخصیتی حقیقی خود نزدیک شده اند. ومجمع از آن چنینش فکری آمریکا فاصله گرفته است. واین موضوع براسترات‍‍زی امریکا در کل جهان تاثیر منفی گذاشته است. واین شرایط ، راسا در خاور میانه کلید خورده است. وامریکا را با محدودیتهای  جدی، جدیدی روبرو کرده است. واضح تر می توان گفت که امریکا د یگر آ ن قدرت انحصار طلبی وتکروانه را نمی تواند از خود بروز دهد. وخاور میانه دراغاز راه است. ودراینده شاهد تحولات بسیار ریشه ای تر خواهیم بود. که موازنه ها ومعادلات فبلی را بصورت بنیادین بهم می ریزد... بخصوص اینکه در کنفرانس  سران غیر متعهدها در تهران که ازآن ظرفیتی ایجاد شده،که قطب های نوظهور به جهان بسرعت، معرفی  می شوند.

مجری: ایا می توا نیم شاهد تغیرا ت مطلوب در ساختا ر تشکیلاتی سازمان ملل، بخصوص شورای امنیت باشیم. ؟

دکترعادل لطفی: بسیاری از کمیسیونها وکمیته های زیر گروه سازمان بین الملل  به علت اینکه سالها در انجام ماموریتها بدنبال جلب رضایت آمریکا  از رفتار عدا لت آ میز وقانونمدارانه فاصله گرفته اند ووظایف خود را نتوانسته اند در قبا ل، جامعه بشری  بنحوصحیح انجام بدهند.باید دوره ی تغیر را تجربه کنند . ضمن اینکه کشور های دیگر که بسرعت جایگاه جهانی خود را باز یافته اند. وقدرت  موثرمحسوب می شوند. مثل ارزانتین/ برزیل / ایتالیا / اوکراین/  ایران / هند / زاپن/ مصر – می توانند از مدعیان حضور موثر درتصمیمات کلان جهان و  شورای امنیت وحق وتو باشند، ما شاهد سکته های پی در پی، تصمیمات غلط  بسیاری در شورای امنیت بوده ایم. واین اتفاق از این، منظر بوجود آمده ونشان دهنده اینست. که  پنج عضو دا ئم، سایر قدر تهای خاموش را بحساب نیاورده اند. وضرورت  تعدیل وتغیر دراین تشکیلات جهانی فوری وحیاتی است. ودر غیر اینصورت، جنگهای جدید ومتعاقبا احتمال بروز جنگ جهانی سوم هم می رود. وقتی که خود کیسنجر می گوید هر کس صدای طبل جنگ جهانی سوم را نشنود .ناشنواست. با ید هر احتمال منفی،  نزد امریکائیها سراغش رابگیریم.

دکتر محمود حیدر: حاکمیت آمریکا در خاور میانه  پایان پا فته  است.پس از خروج ذلیلانه از عراق وشکستهای زنجیره ای در افغانستان  وسیاستهای منطقه ای اش..... واینک تبلور قدرت ها ئی با نظا م حقو قی جدید درجهان میدر خشد. با این نمونه ایران، که دشمن مستقیم امریکا در همین سالهای معدود گذشته  است. ودر همه ابعاد سیاس وفرهنگی ، امریکا را به پذیرش شکستهای سنگینی وادار کرده وابهت امریکا را شکسته باعث شده است  تا کشور های زیاد به این باور برسند که امریکا شکستنی است. و لذت مقاومت را لمس کنند. وتنها حرف باقیمانده برای امریکا تهدید است.وحقیقتا دیگر، آن کشور توان جنگ کردن را از دست داده است.وسخنرانی اوباما در سازمان بین الملل با لحن تهدید امیز فقط مصر ف تبلیغاتی  وبرای ترمیم روحیه  درمانده  وجنگ طلبانه،  نومحافظه کاران  است.

 توجه داشته ایم در چند دوره  اخیر تبلیغات انتخاباتی  رئوسای جمهوری امریکا همه صحبت از یک نوع تغیر در سیاستها ی شان در قبال جهان جدید،  داشتند تا اعتماد جهانیان را جلب کنند ولی هیچگاه در سیاستهای امریکا نسبت به گذ شته تغیری  ندیدیم. وهمان سیاستها ولی با نفر جدید در راس هرم کاخ سفید دنبال شد. در رابطه با صحبت اوبا ما در خصوص برنامه هسته ای وپروز ه ایران هراسی اش باید بگویم : در باره ادعای  تکرار خطر ایران برای کشورهای،  منطقه" ا ستا د محمد البرادعی چند بار گفته است: که در انجا  با ترسا ندن اعراب از ا یرا نیها به اعتماد ودوستی انها به غرب در واقع  هم در انجا وهم در بین بعضی حکام به هم کیشان خود خیانت های شده است..  وایران در جنگ  با هیچ کشوری حتی اسرائیل  پیشقدم نخواهد بود... غرب بدنبال تکرار سناریوی عراق علیه ایران بوده است. نابود کردن یک کشور اسلامی... ودروغ بافی های سلطه گران روشن است.  

شبکه عربی المستقله: مصاحبه با نواز غازی حلمی –پ‍‍زوهشگر سیاسی در لندن –سید محمدمحسن تحلیلگرسیاسی رسانه هاس سیاسی /

سید محمد محسن:سیا ست آمر یکا واسرائیل جنگ با ایران نیست بلکه ا نها بدنبال این هستند که طرفهای دیگری را به جان هم بیاندازند.ا نها برای  تامین منافع شان  به سیاست ایجاد تنش وجنگ در منطقه فعا ل هستند. همین قضیه سوریه، پول از قطر وعربستان وبازار داغ فروش اسلحه در منطقه.....شاهد ماجراست.

دکتر نواز غازی حلمی: آمریکا واسرائیل جر ا ت حمله به ایران را ندارند چرا ؟ جونکه نفت وگاز عربستا ن وقطر فعلا پشتوانه دلار درا ین اوضاع بحران زده اقتصادی انهاست. وانها دوست  ندارند پشتوانه دلار را از دست بدهند.. ومیدانیم که نفت عربستان بد لیل صادرات بی رویه در حال ته کشیدن است... وا نها هم دیگر توان پرداخت  هزینه فا کتور جنگ افروزیها ی  آ مریکا  را ندارند....

 شبکه  عربی ا لمیا د ین: روزنامه ی، ها آ ر تص :در یک نظر سنجی که اخیرا انجام داده است. اعلام کرد. که بیش از 50% درصد صهیونیستها عقیده دارند در صورت حمله اسرائیل به ایران، اسرائیل  نابود خواهد شد.....

تهیه وترجمه : عبدالمجید اورا         


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۱ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

میلاد امام رضا (ع) مبارک باد

 




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۰ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

گپ یومیه ؛ خاطراتی از کنگون قدیم (6)

گپ یومیه ؛ خاطراتی از کنگون قدیم (6)

چپره ، برا هه ، گا راج 

(تجسمی نوشتاری ازمحله ی  مرکزی در کنگان قدیم)

 

کنگون قدیم؛ با محله ی  وسطی اش  که از لب دریا روبروی اسکله ی آهنی تا باغ لیموری درازا  داشت. با همین خیابون اصلی وکی چه های تنگ وباریک که از شمال وکوش وصلش وبیدن همینجا چش وگوش محل، بید. چپره، لب دریا محل خرید وفروش موین وحشینه و....صبحه گه، چنعد واسبیتی ودارو، خاروو...خرید وفروش ویبید. یه جفت پیرمرد (دوقلو) که بسکت موینی همیشه همراهشون بید واز دشتی می اومدن یه پای ثابت بقالی موین بیدن  وبشیر کازرونی ... البته  محلی ها هم تو کار بید ن. چه سی کاتخ وچه سی صور وچه سی سوغات وخریدوفروش.....ضی فه هائی هم که شی گراشون، گطر وبحرین وکویت بیدن .، با سله وبعضی هم با زنبیل پیشی می اومدن چپره که موین تازه بخرن موینا بعضی هاش ای قد، تازه بید ن،  مثه  هامور که تا توپاتیل هم، مت مت- می کردن!...

وقتی می اومدی تو براهه بوی گذر وروید وشبت وگشنیز پیاز تا زه وبا .دنگون و تماته خچو سه پنجو محلی یه حس خشی وامی جفتی.  د و تا کا سب درس حساب  بیدن که خدا رحمتشون که  "تا نگن" مرحوم شب انداز ومرحوم حمودی، هی چیای . که گفتم ری گونی یا زیراندازی بی شیله وپیله بساط می کردن وبدون ای که تربارشون ویترینی بچینن ! خوب وگنه خت  جدا کن همی که داشتن روبروت بید. ترازی شون میزون وچرب می کشیدن واگه یکی از لنگای ترازی که معمولا بلی بید اضافه وزن داشت او یکی را با سنگ ویا قوه پا سنگ سیش درس می کردن تا کوک کو ک باشه. ... تو همو کنا رو گوشه ها هم مرحوم منصور هم سنگ موروک مثه دوامه پیچ میداد. ویه یک تومنی هم  میدادنش...-

تا تو بازاریم  حکایتی بنقل از بنده خدائی بگم :  یکی از ناخدا ها از یه دکون داری می پرسه ؟ که ای روزا چه تو براهه خیلی دوماش می گردن؟ تا از خارج بیارم می خیم سفری وابیم؟ دکون دار می گوت. ای ی نگو ای روزا سی کرکم وبزار توسر می زنن؟ ناخدا هم می گو: ها راس . دکون دار می گو ؟ با خوتن، ای که بلد بیدم سیت گفتم. ... ..

نا خدا رفته بید ولنجی شاحن از بزار وکرکم اورده بید... ناخدا اومد طی دکوندار  همونای که گفتی اوردم ... دکوندار گفت حلا یه نیم کیلوی بیار تا بینم چه ویبوت ؟ نا خدا گفت ای عامو خونت آباد مو یه لنجی بار اوردم بقیه اش چه؟  دکون دار گفت همو روزی یه زنی  دومی کرکم وبزار می گشت. وبعد هم فهمیدم که  داداش فرستا ده بیده تو براهه، او هم دوباره سراغ مو اومده بید؟ ... راوی میگوت که یه سال بعد رفتم خونه نا خدا دیدم از درفداش تا  تو لیوانش همه پودر زرد ونارنجی وسرخن.. . از ناخدا سوال کردم اینا چنن ؟ گفت اللی سلمک اینا نونین، که خالوت تو سفره ام

 

نهاد ه  ...

       ...بالا تراز براهه تی میدون (فلکه) دکون میوه فروشی  منتقی (محمد تقی) کازرونی بید. خربزه وهندونه و....کل بنده ونار وسیب وآلو وانگور سی فروش داشت.انگورا معمولا تو لوده انگوری جلو دکون بید. که گنزای سرخو، پاری مال چنار شی جون پاری هم مال چپره  موینی خومون ری لوده انگوری کوود میکردن، خیلی هم جیل بیدن . وبا سلوچه علامت میدادن که اوقاتمون تحله نزیک نوابین.؟!اما قضیه عاموئی که پار وپیرار اوسا لکو به بچش قول انگور داده بید هم شنیدنی ین.... بچی با بواش هم از نزیکی انگورا رد ویبیدن که ؟ چش بچه به انگورا افتاد. او دهن کلکو اشکست؟ بچه سی بواش گفت : اف جون .از اینا که پار گفتی سیت می خرم. بوا که بهم خورده بید. گفت سی  دفعی دیگه . بچه گفت : الا حلا  خلاصه بوی بیچاره رفت طی منتقی وپاکت کاغذی مخصوص خرید ن گرفت واومد طی لوده انگوری ، بچه هم.... کم لور، ها بوا ازینا .  .  بوا شم می گفت صب کن مهل بده اشتو نکن همی طور باهم کلنجار بیدن ... گنزا هم تو سه طبقه دور سر بوا وبچه، دوره گرفته بیدن.بوا هی کش کش گنزا می کرد وشعر که بگیر کمر بگیر درخت بی ثمر بگیر سی گنزا می خوند. وسی بچه ش می گفت بوا  اشتو نکن ؟ پنه نکن ؟نخیر تو همی حیث وبیث گنزه گنه که از او انگور مس مس بید نهاد پس گردن بچه که لیکش رفت اسمون بوا ش پاکت انگوری انداخت تولوده انگوری.  وبا دندون کپ کرد جی نشک گنز وبه اصطلاح سم کشی کنه؟ یکی دوید برت سنگ گرم بیارت  بنت ری چی گز گنز...بچی کو یه کمی بله اروم گرفت ... منتقی با لهه شیرین کازرونی گفت : کاکو ای چی گنچوشاید خوب بشه چی گاز باوو خوب شدنی نی؟ بوا ی کو سی بچی  کو گفت : بوا خدا خیرت بده مال اشتو می کنی مهل نمی دی، پنه میکنی؟ ای هم عاقبت کارعجل عجلی؟ گنزهم که فراون گنز اینجا خوش کمن؟ از کازرون هم میارن،؟...

بالاتراز دکون منتقی دکون اسفند یار کلاتی بید وفروشنده تنقلات ووسیله  ها ی  پلاستیکی وربنی؟ بچی های محل هم یه شعری تو ای رابطه داشتن : نو، نو،  تو نی لون طی اسفندیار دونی پنج زار-

 وبالاتر، دکون حاج عبدالکریم کازرونی که آرد سی محل می اورد. بالا تر هم دکون مرحوم زار خلیل سفالی بید که نوشت افزار و... داشت و...

روبروی مسجد،  گاراج بید  سرویس بوشهربا اتوبوسهای  کل محمود وزاغی رفت وآمد می کردن.اونجا خوش حالت یه دکه مهمی داشت. بچه ها سی جمع کردن سر پلیت وتک وتوکی هم سی جمع کردن فیلتر سیگار اونجا میرفتن . جونای قدیم هم اونج جمع می شدن وبا هم وقت میگذروند ن . وصدی قهقهشون به اسمون میرفت... وتوهمون اطراف هم باغ لیموری از چشمه وپاریو اوو، سیش می اومد وصدا ی کورین وبلبل وبنجیر، سی هر عابری حس خاصی میداد... فضای سبزطبیعی که با یه پیرمردی رو بید. ویه بیل کچیک سه گوش.....  

 

  خدا رحمت کند قدیمی ها را...یادشان بخیر.

برگردان کلمات محلی به فارسی روان:

1-چپره  = فروشگاه ماهی 2-براهه= بازار    3-لیموری = لیموئی    4- حشینه= ماهی ساردین   5-گه= زود

6-چنعد= ماهی شیر 7-اسیبتی/خارو/ دارو/هامور = اسامی ا نواع ماهی 8-مت ، مت= پرش9-تماته= گوجه فرنگی 10-روید= تربچه 11-بادنگون= بادنجان 12- دوامه= اسباب بازی چرخونکی 13-گنز= زنبور 14=سلوچه= نیش/ دنباله حشرات 15-لوده= ظرف جابجای ونگهداری انگور که از شاخ وبرگ همان درخت می ساختند.- 16- بزاروکرکم = ادویه وزرد چوبه617کورین/ بنجیر: پرنده کوکو /گنجشک 18-سر پلیت = سر فلزی شیشه نوشابه 19-مهل = مهلت 20- پنه = تاریک کردن /سایه انداختن21- اشتو= شتاب22-ربنی =پلاستیکی 23-جیل= عصبانی 24=کوود= جمع زیاد 25-پاری = تعداد زیاد 26-تحله= تلخ 27-اللی سلمک= خدا سلامتت بداره 28-که = کوه 29 داداش= خواهرش 30- لیوان= تراس جلو اتاق 31-موروک= گرد 32-شاحن= پر 33- شی گر= شوهر34-کاتخ = قلیه / خورش 35-پیش = برگ درخت نخل 36- پاتیل = دیگ /قابلمه 37- گذر= هویج 38- قوه= باطری قلمی بزرگ39- خت= خودت 40-خچو= چاق وچله 41 تانگن= ترکیب محلی پیش نیاز استعمال یک کلمه غیر متعارف 42-ربنی = لاستیکی

عبدالمجید اورا




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۳۹ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

در ولایت مداری ولایت پذیر باشیم

بنا م  خد ا

در ولایت مداری ولایت پذیر باشیم

دربا ب اقتصا د مقا ومتی(گام بلند وهوشمندی که درآن  تکنولوژی واطلاعات  با  اعتقاد هماهنگ می شود. وبرسه پایه: شایستگی بنیادین/ راهبرد رقابتی/ تبدیل تهدیدها به فرصت ها قرار گرفته است.)

، در این عرصه ، گفتارها ونوشتارهای متعدد ومتنوعی ازدیدگاه های مختلف به توجیه وتوضیح  پرداخته اند....اما عظمت موضوع ، برهان، ضرورت اهتما م  ارزشمند به آن، در فضای جامعه موردتعمق وتجسم عینی با همه ابعاد ترسیمی وتحلیلی قابل طرح و زمینه  کار وتمرکز وتوجه بیشتر بر روی آ نست، که می تواند ضمن پوشش روانی،وجهت دهی فرهنگی و اجتماعی،نیازها ی حوزه مربوطه  را مرتفع و گستره ی  اهد ا ف  پیوسته را تامین کندونه تنها خود پیشرواست بلکه دیگران  را هم به جلو می راند.... از فواصل طرح مورد، بوسیله مقام معظم رهبری تا کنون رفته رفته جامعه ایران اسلامی حرکت  در ابعاد وسیعی به امواجی  پر  تحرک برای نیل به اهداف مورد نظرملت و نظام اسلامی وعقیم گذاشتن دشمن در نتیجه گیری را در ادامه راه تحقق ارمانهای بلند اسلام ناب محمدی به منصه ظهور رسانده است.دراین نوشتار برانم که با تکرارمفاهیمی که لزوما در این چها رچوب از  جنس اعتقاد داشتن به رکن اساسی و تعیین  کنند ه در به ثمر نشستن این پروسه است . همانا در ولایت پذیری خلاصه است. که به  اعتماد تسهیل کننده مسیروجهت دهنده مقصد است و با یاد آوری  می  بایست به، آ ن بعنوان موجد ومبنای دستور کار نگریست به محضر مخاطبان تقدیم کنم : 

قران کریم در سوره محمد آیه /31 می فرمایند: ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم والصا برین ونبلوا آخبارکم؛...ما همه  شما را قطعا می آزمائیم تا  معلوم شود چه کسانی  از میان شما  مجاهد ان وصا بران واقعی هستند. وعملکرد شما را بازشناسیم،

قران کریم در سوره  ابراهیم  آیه/  37 یثبت الله الذین آمنوا با لقول الثابت فی الحیا ة الدنیا وفی الاخرة –   خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار واعتقاد ثابتشان، هم در این دنیا وهم در سرای دیگر، استوار می دارد.

... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا (آلطلاق / 4) ...و هرکس تقوای الهی ییشه کند، خداوند کار رابراو آسان می سازد...

... من کان یرید العزة  فلله العزة جمیعا (فا طر/ 10 )هرکس خواهان عزت است با ید از خدا بخواهد چرا که تمام عزت آژآن خداست.

... اصل مورد؛ حرکت از یک مبدا به یک مقصد است و دراین مسیر اعتقاد داشتن در وصول به هدف د ر همراهی با  تبیین کننده مقصود وشناخت از او انرژی زا  و روشن کننده  موضع  ا جتماعی  ومرز پیشروی وعـِده وعُده لازمه است . وبه این آ یه توجه کنیم: فلما فصل  طا لوت بالجنود قال ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب  منه فلیس منی ومن لم یطعمه فانه منی الا من اغترف غرفة بیده....کم من فئه فلیله غلبت فئه کثیره باذن الله والله مع الصابرین ..... فهزموهم باذن الله ... سوره بقره .آیات /249/-50 2ودراین آیات خداوند با یک امتحان، به  نشانه های مومنان حقیقی وهمراهان مقاوم  وصابر ولی خود، نوید پیروزی ورمز گشائی می دهد .وهمین نکته سرآغاز پیروزی های بزرگی برای مومنا ن درتاریخ بوده است.

اقتصاد مقاومتی : پیوستگی واستمرار پایداری در برابرتهدیدات  نرم اقتصادی   دشمن است وکسب وتکرار پیروزی دراین میدان وسیع است . میان درک  وتلقی یک اندیشه (ولایتمداری) وپذیرش صمیمانه وصادقانه  واعتقاد باور شناختی به  آن (ولایت پذیری)  ، تفاوت چشمگیر وجود دارد. موضوع او ل بیشتر ذهنی ودومی تجربی ومیدانی است ولمس نتیجه، استاتیکی نیست بلکه دینامیکی است وباید آنرا ایجاد کرد...نیازبه زمان سنجی- حرکت سنجی- ودرونی سازی واصل بهسازی در انجام مسئولیت وتعهد شرط ایجاد آن است ودراین عرصه به دو مرحله کاری نیازمندیم..1-تحقیق وپژوهش درشناخت  واقعیتها ووعمق بخشی ودامنه یابیها   گستره ی ریشه ای دادن به اهداف زیر گروهی است 2- دفاع از ارزشهای  که دشمن آنها را نشانه رفته است با عملگرائی( دورکردن ضعف های شخصیتی وتشکیلاتی ازخود) و دریافت سریع اشارات رهبری در خصوص مسائل وضرورتهای  امت اسلامی.

.

کار در یک پیکان هم عقیده ومشترک متضمن تامین هدف است. وحضور در این پیکان، بریدن ازفرد گرائی، گوشه گیری وتعصبات شخصی ، منا فع خاص وبلند پروازیهای فردی وشبیه سازی خود به غیر، پایه پیروزی همیشگی است. وبا وجوب این کمال مطلوب، احساس تکلیفی می شناسیم. که هیچ چیز قادر به محروم کردن ما از آ ن نیست. ومسئولیتی متوجه ماست ؛ که اختیار ما ، آزادی ما وحتی اعتبار ذهنی  واجبار ما ، معاف کننده

از پذرش نقش مثبت ما ، در این صف بندی نمی تواند با شد .

مولا علی (ع):  مقدار نتیجه گیری هرکس از یک کا ر(موضوع ) بسته به میزان اعتقاد او به آن کار است.

. تاریخ  ملل،  سرگذشت های   آموز نده ا ی که موانع ومعضلات  برا ی آنها  بعنوان  سر منشاء بسیا ری ازعلوم و تحولات  مثبت  تاریخی واقع گردیده، مشحون  است.اقتصاد ومعیشت بشر را می توانیم در قران وحدیث مطالعه کنیم میتوان از کشت زرع  آ د م وحوا ودامداری ابراهیم و فراز ونشیب دوران خشکسالی و فراوانی یوسف/ وچه از آیه تکمیلی : وتلک الایام نداولها بین الناس/ وآن روزهای داشتن ثروت را بین مردم دست به دست می گردانیم تا...- .... کانهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا الا ساعة من نهار. الاحقاف/35(و بسیاری از( انسانهای  افراطگر در هوا وهوس )روز قیامت در وعد ه گاه متوجه  می شوند که دنیا با همه کم و زیا د ش گویا با ندازه بخشی از روز بوده است. والی  ...-  آخر-

در تکنولوژی نو اقتصادی  دنبال کنیم می توان به این حقیقت  دست  یافت که همیشه مایه سعا د ت تلاش با اعتقاد است وهموار ه هم همین  دومفرده در یک  ترکیب  است.

  اکنون  با توجه  به بحران فزاینده در اقتصاد جهان، دانشمندان علم اقتصاد جهانی بر این ایده متفق القولند که اقتصاد جهان نیاز به یک بازنگری کامل وجراحی سریع دارد...-

 مکاتب اقتصا د ی نوین که عموما بعد از بروز بحرانهای اقتصادی بویژه در قرن های 19/18بوجود آمده اندمرتب دیگاه های قبل  خودرا به چالش می کشیده وبعضا از دور خارج می کردند  :

-در سال 1776میلادی –آدام اسمیت اسکا تلندی با انتشار کتابی تحت عنوان: " تحقیق درماهیت وعلل ثروت ملل باعث یک دگرگونی در اقتصاد گردید که به عنوان پایه گذار مکتب   اقتصاد کلاسیک جهان مطرح شدودرنهایت با بحرانهای شدید روبروشد(1815).-

-مکتب تاریخی فردریش   )1825) مخالف کلاسیک  بود چون در این حیطه تنها یک جنبه خاص از فعالیتهای انسانی را مطرح می کرد. وبه انسان نگاه تک بعدی داشت. وفقط منافع شخص  مورد مطالعه قرار می گرفت. ومحرکها ومفاهیمی چون نوع دوستی ،محبت، فدا کاری ، درآن سیستم  مرده بود.....

- مکتب کینز های جدید:(1930) سیاستهای  ارشادی دولت ودخالت او در اقتصاد تاثیر بسزائی در رسیدن به تعادل است. ودولت وسیاست گذاران باید همواره آمادگی حضور در میدان اقتصادی واستفاده از فعالیتهای سیاست های ارشادی  برای سوق دادن اقتصاد کشور به سوی تعادل واقعی  را باید داشته باشند.   

-مکتب کلاسیکهای جدید یا انتظارات عقلائی پس  ازکینزیها: رابرت لوکاس،توماس سارجنت.: الف ) اقتصادبازارآزاد بطور ذاتی از ثبا ت لازم بر خودار است. وبحرانها ی اقتصادی با هر شدت وحدتی که با شند. کوتاه مدت  و زود گذرند.ب) مردم در برخورد با وقایع اقتصادی از تمام اطلاعات موجود وقابل دسترس جهت شناسائی وبرخورد صحیح  ودقیق با ان وقایع  استفاده می کنند.- و.... –

 واکنون  اقتصاد جهان با بحرانی ترین وضعیت بخصوص در غرب وآمریکا روبروست.... –

-چین به اعتبار بستن در وپنجره های اقتصاد آزاد وتلاش بسیار در مدت سه دهه اکنون آرام آ رام شرکتهای ورشکسته اروپایی را مالک میشود./ درهمین دو دهه اخیر زمانی موح بحرا ن اقتصادی شرق اسیا اندونزی ومالزی وکره جنوبی را به شدت به درد سر انداخت  اما مردم این دو سه کشور در یکی از همکاریهای بی نظیر با اما نت دادن طلا وجواهرات خود به دولت ، آرامش پس از حادثه را در آغوش گرفتند. وهم اکنون هم شاهدیم کره شمالی برای حفظ ارزشهای جامعه خود قوی ترین همگرائی ها را بین دولت وملت  در شرق اسیا نشان میدهد.

 

و جان کلام اینکه،  می توان از حادثه   تصا د م به  تحریم ها و دهل تهدیدها  وآن سرگذشت  دنیاواین حدیث پیش رو این نکته را بیرون کشید که بر ای دور ماندن از آن اقتصاد محتاج به عمل جراحی وسرکوفت دهنده وپیشرفت این اقتصاد جوان و فراری از وابستگی  وامید وارکننده،  فرصت طلائی اقتصاد فاخرسر زنده را در دل اقتصاد مقاومتی  ایجاد کرد...

جامعه ایران اسلامی که  شهادت عزیز ترین فرزندانش را وفدا کاری ترین ازمنه تاریخش را  وزیباترین افتخاراتش در طول بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی در راستای استکبار ستیزی، تجربه دارد هیچگاه یک قدم از مصالح ومنافع  انقلاب اسلامی اش  وکشورش، کوتاه نخوا هد آمد..چرا که  تا پیروزی در این جبهه هم، با توکل برخدا فاصله بسیار کوتاه ونزدیک است.




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۳۸ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

نظر دانشمندان برتر جهان در مورد قرآن

گوته، شاعر و نویسنده معروف آلمانی می‏گوید :

» سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند ؛ امّا هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد نمود. به زودی این کتاب توصیف‏ناپذیر، محور افکار مردم جهان می‏گردد «

آلبرت انیشتاین که نیازی به معرفی ندارد، می‏گوید:

قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعه‏ای از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهی که بزرگ‏ترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند ، هدایت می‏کند.

پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می‏گوید:

« زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می‏شدم، سخت در پریشانی به سر می‏بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می‏بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالی که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ‏های نافذ و مرتعش کننده‏اش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتی که مسلمانان واقعی و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم » .

لئوتولستوی، نویسنده معروف روسی می‏گوید:

«هر کس که بخواهد سادگی و بی پیرایگی اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقی و احکام آسان و ساده برای عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبی بر مقام عالی اسلام و پاکی روح آورنده‏اش گواهی می‏دهد».

دکتر هانری کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوی، سخن جالبی درباره قرآن دارد. وی می‏گوید:

«اگر قرآن خرافی بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمی‏کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشه‏ای به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است».

ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوی می‏گوید:

« در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی ،اجتماعی، ادبی و… وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده‏ام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می‏شوم و می‏خواهم درهایی از معانی و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه می‏کنم. این کتاب، قرآن – کتاب آسمانی مسلمانان – است».

ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه می‏گوید:

« امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامی یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می‏تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایی عهده دار سعادت بشر است».

مهاتما گاندی، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت:

«از راه آموختن علم قرآنی، هر کس به اسرار وحی و حکمت‏های دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگی دیگری پی می‏برد. در قرآن هیچ اجباری برای تغییر دین و مذهب انسان‏ها دیده نمی‏شود. قرآن به راحتی می‏گوید: هیچ زور و اکراهی در دین وجود ندارد».

ویل دورانت، دانشمند امریکایی شرق‏شناس، می‏گوید:

«در قرآن، قانون و اخلاق یکی است. رفتار دینی در قرآن، شامل رفتار دنیوی هم می‏شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحی آمده است. قرآن در جان‏های ساده عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می‏آورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است ».

ژان ژاک روسو، متفکر و روان شناس مشهور فرانسوی، برداشت منحصر به فردی از قرآن دارد؛ او می‏گوید:

« بعضی از مردم بعد از آن که مقدار کمی عربی یاد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درک نمی‏کنند. اگر می‏شنیدند که محمّد(ص) با آن کلام فصیح و آهنگ رسای عربی آن را می‏خواند، هر آینه به سجده می‏افتادند و ندا می‏کردند: ای محمّد عظیم! دست ما را بگیر و به محلشرف و افتخار برسان. ما به خاطر یاری تو حاضریم که جان خویش را فدا سازیم!!»

راکستون اسکاتلندی:

سالیان درازی درجستجوی حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم سپس قرآن را دیدم وشروع به خواندن آن کردم اوبود که تمام سوالات مرا جواب گفت " قرآن ابهت وترس در انسان الهام می کند ودرعین حال ثابت می نماید که هرچه می فرماید راست است.

استانلی لیون پول((دانشمند انگلیسی)

پیامبر اسلام یکی از بزرگترین وعالی مقام ترین شخصیتهای تاریخ جهان است وکتابش همان قرآن می باشد که مجموعه ای از وحی های الهی وشاهکارزبان عربی است. برمبنا واساس این کتاب(قرآن) فرهنگ وتمدنی به وجود آمد که مغرب زمین هم به آن مدیون است.

جان ویلیام در پر: (دانشمند انگلیسی)

قرآن تذکرات عالی اخلاقی ودستورات زیادی دارد سبک انشاء قرآن طوری تنظیم شده است که مابه هیچ صفحه ای مراجعه نمی کنیم جز آنکه عالی ترین چیزی را که هرکس بایستی پسندد وتصدیق کند ، درآن خواهیم یافت این بنیاد مخصوص که به صورت تکه های کوتاه کوتاه است ، مطالب ، شعرها وقوانینی راکه به ما می آموزد که به خودی خود کامل بوده وبرای عموم مردم در تمام حوادث واحتیاجات زندگی مناسب وقابل استفاده است.

لادین کوبولد: (انگلیسی)

به راستی قرآن را جمال وزیبایی ، گیرائی ، شیرینی ونظم مهیج که تاثیر آن را هیچ کتابی ندارد این کتاب از بسیار خواندن کهنه نمی شود ، کلمات با اینکه وزن وسجع دارد درآن سجع ووزنی پیدانیست ، شیرین تر از شعر است ولی شعر نیست این اعجاز فقط از آن قرآن است.

فریدریش دیتریشی : (اسلام شناس غرب)

همین علوم ومعارف مسلمین بود که اروپا را درقرن» دهم میلادی جلو برد همان علومی است که سرچشمه آنها قرآن کریم بود واروپا از این حیث به اسلام مدیون است

بلر : (خاورشناس معروف آلمانی)

لغت قرآن فصیح ترین لغات عرب واسلوب بلاغت آن طوری است که افکار را بسوی خود جذب می کند قرآن دارای مواضعی آشکاراست وبه زودی برای همیشه بی معارض خواهد بود ، هرکس که از این کتاب به خوبی پیروی کند زندگی آرام وگوارائی خواهد داشت.

ژوزف هورد ویچ: ( دانشمند خاورشناس)

قرآن ، عامل بسیار شگرفی در بالا بردن مسلمانان بود.

قرآن آنان را به تحقیقات علمی وپدید آوردن اندیشه ها سوق داد

قرآن موجب انگیزه وپیشروی مسلمانان در سرزمینهای اروپا گردید درآنجا هنگامی که تاریکی ها همه جا را فرا گرفت بود اینان مسلمانان مشعلهای انسانیت را بر افروخته وبه آستان علم ، خدمات شایان کردند علوم گذشتگان رادگر باره نیرو بخشیدند وبه شرق وغرب ، فلسفه ، پزشکی ، ستاره شناسی ومعماری آموختند ومارا در مسیر نهضت جدید علمی قراردادند.

دکتر یوهان دلفگانگ فون گوته (ریاضی دان ، شاعر ، نویسنده)

قرآن اثری است که به واسطه ی عبارات آن خواننده در ابتدای امر رمیده می شود ، وسپس مفتون جاذبه ی آن وبالاخره بی اختیار مجذوب زیبابیهای بی پایان آن می گردد. چطور ما به آن (قرآن مجید) بازمی گردیم ورجوع می کنیم هرچند در ابتدا تکرار به نظر می رسد امام به زودی انسان را جلب می نماید ومتعجب می سازد انشاء آن هم آهنگ با محتویات وهدف بزرگش محکم ، قوی وبسیار عالی است پس این کتاب در تمام از منه ی بشریت بزرگترین نفوذ را خواهد داشت. سالیان دراز کشیشان از خدابی خبر مارا از پی بردن به حقایق قرآن مقدس وعظمت آورنده آن دور نگه داشتند اما هرقدر که ما قدم در جاده ی علم ودانش به پیش گذارده وپرده های جهل وتعصب نابه جارا دریده ایم عظمت احکام مقدس اسلام که قرآن ، مجموعه ی آن است بهت وحیرت عجیبی درما ایجاد نموده است وعن قریب است که این کتاب توصیف نا پذیر عالم رابه خود جلب نموده وتاثیر عمیقی در علم ودانش جهان نموده ومحورافکار مردم جهان گردد.

بانوستان رانی تنس ( دانشمند هلندی)

محتوای این کتاب آسمانی کاملاً با خرد وفطرت بشری مطابقت دارد واز مطالب زننده وخلاف عقل به کلی پاک است قرآن در باره ی زنان داوری عادلانه ای دارد وبرخلاف برخی از مرامها وادیان که جنس زن را تابه سرحد بردگی تنزل داده وارزشی برای اوقائل نیستند ، وی را از مزایا وحقوق انسانی برخور دار ساخته ومقام شامخی برای او منظور داشته است.

پروفسور واشنگتن ایرونیک: (خاورشناس بزرگ آمریکایی)

قرآن کتابی است که از حدود اقیانوس اطلس تا نهر کاشمر مردم را در زیر سایه ی همایون فرخود سعادتمند نگه داشته است قرآن حاوی بالاترین مبادی با اوج وسودمند ترین آنها است.

هربرت جورج ولز: (دانشمند ومحقق انگلیسی)

درپاسخ سوالی که یکی از مجله های علمی اروپانموده بود که بزرگترین کتابی که از آغاز تاریخ بشر تا کنون بیشتر از سایر کتب دردنیا تاثیر بخشیده واز همه مهمتر به شمار آمده کدام است . چند کتاب را نام برد ودر پایان نوشت: اما کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است زیرا که این کتاب آسمانی اثری در دنیا گذارده که نظیر آن راهیچ کتابی به خود ندیده است. قرآن کتاب علمی ودینی واجتماعی وتهذیبی واخلاقی وتاریخی است.

کینت گریک (استاد دانشگاه کمبریج انگلستان)

چراقرآن برای یک دوره ی بخصوص نیامده وهرگز کهنه نمی شود وتا روزی که نوع بشرباقی است راهنمای انسان خواهد بود ؟ زیرا چیزی وجود ندارد که در قرآن نیامده باشد.هنگامیکه قرآن را برای نخستین بار گشودم وتحت تاثیر آن قرار گرفتم ، تصور کردم اثری که آن کتاب در من ایجاد کرده است استثنایی است ودر سالهای بعد که با چندین تن از مترجمان قرآن به زبانهای اروپایی مکاتبه کردم وبعضی از آنها را نیز دیدم در یافتم تاثیری که خواندن قرآن در ما اروپاییان می کند همگانی است امام مشروط براینکه قرآن در متن اصلی خوانده شود وترجمه ی قرآن درهیچ یک از زبانهای اروپایی متن اصلی را ندارد.

کارلتون اس گون: (استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا)

یکی از مزایای عظیم قرآن بلاغت آن است قرآن هنگامی که درست تلاوت شود چه شنونده به لغت عربی آشنایی داشته آن را بفهمد یا نفهمد تاثیری شدید در او گذاشته ودر ذهنش جای گیر می شود این مزیت بلاغتی قرآن قابل ترجمه نیست.

نون گرونبوم: (استاد معاصر)

قرآن معجزه ی بدیهی محمد(ص) است اعجاز وانحصار کتاب از جهان مختلفی جلوه می کند ، پیش بینی آینده اطلاعات در باره ی وقایع مجهول گذشه ، ناتوانی مردم از آوردن مشابه آن با وجود مبارزه طلبی های مکرر وبالاخره زیبایی بی سابقه وفصاحت ما فوق اعلای انشاء آن.

آدموندبورگ: (شخصیت سیاسی انگلستان)

قرآن یا قانون محمدی قانونی است که شامل تمام طبقات اجتماعی گردیده و آنهارا به یکدیگر پیوند می دهد قانونی است که به عالی ترین نظام قضایی و بهترین روش علمی و بزرگترین رسم قانون گذاری ترتیب و تنظیم یافته است.

 




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۳۷ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

پیامبر اعظم در آئینه آیات و روایات و اشعار







بقیه تصاویر در ادامه مطلب ببینید.....





















برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۳۶ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)

عکس رهبر در جنگ

رهبری و جنگ




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۳۵ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)