سوله ایرانی سوله ایرانی .

سوله ایرانی

گپ یومیه ؛ خاطراتی از کنگون قدیم (7)

خاطراتی از کنگون قدیم: سید غریب

                                            

خاطراتی از کنگون قدیم

بقعه متبرکه معروف به [سید غریب] در ضلع جنوب غربی گلزار شهدای کنگان، که بویژه عصرهای پنج شنبه مورد زیارت و اهتمام خاص ، همشهریان و میهمانان از سالهای خیلی قدیم بیده، و اونجا خیلی از مردم بواسطه توسل و واسطه قرار دادن این سید عزیز بین خود و خدا با دعا و نذ ر به مرادشون میرسیدن و انشاء الله میرسن. و از اعتقادات قدسی بسیاری از مردم محل حساب ویبوت.

یه روزی، از روحانی معروف و دوست داشتنی شهرمون، مرحوم حاج آقا شیخ مرتضی میرزائی(رحمة الله علیه) درباره سابقه این آستانه سوال کردم؟ ، شیخ گرانقدر با حوصله و مهربونی بسیار،  پنجه های دسش، تو ریش پرپشتش فرو برد و سیمائی محزون و متفکرانه گرفت و روایت را با نقل از گترای قبلی شروع  کرد. :.... تاریخ دقیقی ازش ندارم، ولی می گن سالها پیش زمانی که  طلبه ها، سی درس خوندن به نجف اشرف معمولا پیاده هم می رفتن( مشرف  می شدن)، سید هم که مسیر برگشتش به کنگون می خوره ، ظاهراً ایشون از اهالی منطقه مهر فارس و او طرفا بیده، دور بری مغربی به کوزه گری می رسه، میاد می بینه تعدادی از اهالی تو محله دوربرهم نشستن، از یه طرف سیادت تازه وارد و چهره نورانیش، و از طرف دیگه حس قوی مهمون نوازی و ارادت ویژه به سادات جلیل القدر باعث ویبوت . که سید آن شب درکنار ملجا ومآمن ومیز بونی خوبی بیتوته کنه و حتی گعده گردان او شوو کو هم  از سید می خواد که روضه ی ابا عبدالله (ع) سیشون بخونه، و بعد روضه و خوردن شوم و کمی گپ و سالفه، سید همونجا به خوو و استراحت، باقی مونده شوو می گذرونه و صب  بعد از نماز، راه می افته و بسمت کووش و میره و میره تا می رست . .به تنگ اخترو اونجا،  یه "دُزسر گردنه ای " مسلح سر راهش میگیره ... وسی سید میگوت هر چه پول وچی داری بنه؟ و برو... سید سیش می گوت مو چی ندارم ؟.... و پس از جر وبحث دُز با تفنگ  به سید تیر میزنه! وسید می افته و جان به جهان آفرین تسلیم میکنه . دُز میاد می گردتش، چی پپدا نمی کنه.... و دز راه می گیرت  ومی رت جلوتر و اونجا هم به یه گله بزی و یه چی پون میرست. و اونجا  باز هم دُز بولکمی در میاره، و سی چی پون میگوت : یه کهره ی  سیم بگیر... چی پون می گوت، بفرما  همش مال خوتن، هرکمُُوتا که، کیفتن بگیر، دُز تفنگ گنش، مینه ری زمین و تو بیابون دُومِی کهره،  کهره قدیم هم که کارخونی نبیدن مثه اشکال مُت می کردن و د وو می کردن . تا دُز رفت دُومِی کهره.  ...  لابد؛ چی پون که دلش دید کرده بید با خوش گفته ؟ خونه خراب حالا کهره عدانی خوبو می گیره – بعد هم می گوت سرش ببر و بعد پاکش کن و بعد هم سیم کبابش کن..... چی پون،  همی طور که دُز غافل بید تفنگش واسد تیری زد زیر دس دُز،  دُز هم درجا  افتاد و جون داد. و چی پون تفنگ می اندازه و با گله بزی از اونجا دیر ویبود.... و بعد قافله ی از اونجا رد ویبن، می بینن  که یکی افتاده و مرده، همونجا دفنش می کنن، و میان یه مقداری ای ورتر، .... با جسد بی جان  سیدی جوون،   در مسیر روبرو میشن، خلاصه جسد سید رو، ور میدارن  و میارن با خُشون کنگون،  و چون محله کوزه گری از او سمت محله اولی کنگون بیده میان اونجا و پرس و سوال، میرسن  به میزبان، شوو گذشته سید و اونجا با اکرام و احترام  و غم اندوه  در حالیکه  نام و نشانی هم از سید نداشتن، تشریفات غسل و کفن و تدفین، اهالی قدر شناس و ارادتنمندان آل رسول (ص) از سید غریب که از او موقع دیگه ای اسمکو  جا افتاد.  و در مقبره قدیمی کنگان به خاک سپرده شد و زیارتگا ه مردم واقع وابید......                                     

 

 

برگردان کلمات محلی :

 

:1- گترا = بزرگترا 2- سی درس خوندن : برای ادامه تحصیل 3- دور بری= حدودای 4- ویبوت = می شود5- گپ وسالفه = حرف وصحبت ها  بیشتر در گذشته 6- کووش = سمت جنوب (قوس)7- چی پون = چوپان 8- بولکمی = شکمو – زیاده خواهی  وحریص بودن9=سیم(سی مو) = برای من 10- هر کمو تا = هر کدام 11- کیفتن = مایلی – دوست داری. 12-می گوت = می گوید 13- اسمکو =  نام -لقب  14- کهره = بزغاله 15- وابید = شد- قرار گرفت. 16- جون = جان 17- ای ورتر = این طرف تر18- شوو= شب هنگام

19- دُز= دُزد- سارق 20- می رت = می رود.....21- عدانی = بز یا بزغاله عربی منسوب به خواستگاه اولیه  این نوع دام در کشور یمن .

 

                                                عبدالمجید اورا




برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۳:۲۰:۴۳ توسط:فرهاد موضوع: نظرات (0)